شبهه

وهابی‌ها توسل را موجب شرک دانسته و با این وسیله مسلمانان را تکفیر می‌کنند.شیعه چه پاسخی دارد؟

پاسخ شبهه

مسئله (توسّل به اولیاء الله) در پیشگاه خدا برای حل مشکلات مادّی و معنوی از مهم ترین و جنجالی ترین مباحث میان وهابیان و سایر مسلمانان جهان است، وهابیان تصریح می‌کنند توسّل الی الله با اعمال صالحه اشکال ندارد، ولی توسّل به اولیاء الله جایز نیست، آن را نوعی شرک می دانند. وهابیت آیه «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى ؛ اگر ما آن ها را پرستش می‌کنیم برای این است که ما را به خدا نزدیک کند».[۱] را دلیل بر  این مدعای خود گرفته و می گویند این سخن مشرکان جاهلیّت است که دربارۀ معبودهایی مانند فرشتگان می گفتند، و قرآن این سخن آن ها را شرک می شمارند. همچنین آیات «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ؛کسی را با خدا نخوانید»[۲] و « وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ ؛کسانی را که غیر از خدا می خوانند، هیچ مشکلی از آنها را حل نمی‌کند».[۳]  را بر این مدعای خود اقامه می کنند.

بر همین اساس محمد بن عبدالوهاب می­گوید: اگر کسی بگوید:«ای خدا به وسیله پیغمبرت(صلی الله علیه و آله)  به تو متوسل می­شوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی» چنین شخصی به راه شرک رفته و عقیده­ی او همان عقیده اهل شرک است.[۴]

توهم و پندار وهابیان این است که این آیات توسّل به اولیاء الله را نفی می‌کند. علاوه بر این بحثی دیگر هم دارند آن ها می گویند: به فرض که توسّل به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حال حیاتش طبق برخی روایات جایز باشد، در حال وفات و بعد از مرگ، دلیل بر جواز توسّل حضرت نداریم. این خلاصۀ ادعایی است که آن ها دارند. تمام مستمسک تکفیری ها همین چند آیه‌ای از قرآن کریم است.

برای رد و اثبات انحراف عقیدۀ تکفیری ها در مسئله توسل مطالبی زیر قابل طرح است:

توسّل در لغت به معنای انتخاب وسیله است و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، در لسان العرب می‌گوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک می شود.[۵] بنابراین وسیله هم به معنای تقرّب جستن است و هم به معنای چیزی است که باعث تقرب به دیگری می‌شود.

اشتباه بزرگ وهابیان و تکفیری‌ها در مفهوم توسّل به اولیاء الله است. آنان معنای توسل را درک نکرده و تصوّر می‌کنند کسی که به آن توسل جسته می‌شود در بر آوردن حاجات و دفع کربات استقلال دارد  که تردیدی نیست  توسّل با این اعتقاد شرک است، ولی معنای توسّل این نیست. آیاتی که وهابیان وتکفیری ها برای نفی توسل به آنها متمسک شده اند، آیاتی است که دربارۀ عبادت است؛ در حالی که در توسلی که در اسلام تشریع شده، هیچ کسی اولیاءالله و پیامبران را عبادت نمی­کند؛ زیرا هنگامی که به پیغمبر اکرم- صلی الله علیه و آله  سلم- متوسل می­شویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمی­دانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم. یعنی او در پیشگاه خدا شفاعت می کند[۶] درست مثل این است که کسی می خواهد به در خانۀ شخص بزرگی برود که او را نمی شناسد و از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش می‌کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر.[۷] بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.

 افزون بر آن این نظر وهابی‌ها برخلاف آموزه های قرآنی است. از این‌رو علماء سنی و شیعه آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود می‌دانند. وهابی ها برای اینکه  مسلمانان را تکفیر کند به  این گونه مطالب دامن زده و از آنها به نفع خود شان بهره برداری می‌کنند.

   سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(صلی الله علیه و آله) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچ کسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا این­که ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن­ را نگفته است و با این بدعت بین اهل اسلام شکاف ایجاد نمود.[۸]

 این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات قرآن کریم منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره می­کنیم:

  1. خداوند خطاب به مومنین می­فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَۀ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[۹]؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!»

 صاحب تفسیر مراغی از علماء اهل سنت می­گوید: مراد از وسیله در این آیه شریفه چیزی است که برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به آن توسل جسته می­شود. سپس حدیثی را از صحیح بخاری و سایر کتاب‌های سنن نقل می­کند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آن وسیله قرار داده شده است. در این حدیث پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «من قال حین یسمع النداء(الاذان) اللهم رب هذاه الدعوه التامه و الصلاه القائمه آت محمدا الوسیله والفضیله و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامه[۱۰] ؛ یعنی هر کسی در هنگام شنیدن اذان بگوید: خداوندا ! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپاشده، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را دستاویز و وسیله بگردان و به او فضیلت عطا کن و اورا به جایگاه ستوده­ای که وعده­اش دادی برانگیز، در روز قیامت شفاعت من بر ای او حلال می­گردد.»

  این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیلۀ تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مومنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسل هرگز موجب شرک و کفر نمی شود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) موجب کفر و شرک می‌گردید.

  1.  در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که به صراحت در موضوع استغفار بر جواز توسل دلالت دارند. یکی ازین آیات در باره گناه فرزندان حضرت یعقوب است، هنگامی که به گناه شان اقرار کردند برای بخشیده شدن گناهان شان به پدرشان متوسل شدند تا از خداوند برای آنان طلب مغفرت کنند و پدرش هم که پیامبر خدا بود به آنان قول مساعد می­دهد و نمی­گوید که این توسل شما غیر مشروع است و موجب شرک می­شود. قرآن این مطلب را چنین بیان می­کند: «قَالُواْ یَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئینَ، قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبىّ‏ِ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم[۱۱]‏؛ گفتند: اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه، که ما خطا کار بوده‏ایم. گفت: براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، که او آمرزگار و رحیم است».     
  2. آیاتی در قرآن کریم بر جواز و پسندیده بودن توسل به انبیاء و اولیاء دلالت دارد. مثلا آیه­ای که در آن بخشیده شدن ظالمان و مخالفان بر رفتن آنان نزد رسول خدا و واسطه قرار دادن او پیش خدا متوقف گردیده است، این مطلب را می­رساند. خداوند خطاب به رسول­الله(صلی الله علیه و آله) می­گوید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا[۱۲]؛ و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى‏کردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى‏کرد خدا را توبه پذیر و مهربان مى‏یافتند.»
  3.  قرآن کریم با تمام شفافیت، وجود مبارک پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در میان مردم را مایه مصونیت و حفظ آنان از عذاب الهی قرار داده و می­گوید: «وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِم[۱۳]؛‏ (اى پیامبر!) تا تو در میان آن­ها هستى، خداوند آنان را مجازات نخواهد کرد.»

 در این آیه شریفه وجود مقدس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به خودی خود و بدون توسل مردم، وسیله مصونیت مردم از عذاب قرار داده شده تا چه رسد که مردم برای نجات از گرفتاری­های دنیوی و عذاب اخروی به او متوسل گردیده و او وسیله شود تا آنان نجات یابند.

 وهابی­ها به علت و اهداف شخصی این آیات روشن قرآن را نادیده گرفته و بدون هیچ دلیلی توسل به انبیاء و او لیاء الهی را موجب شرک دانسته اند و به تبع آن خون هزاران مسلمان را به بهانه این که آنان مشرک اند بر زمین ریخته و میلیون­ها مسلمان را در راستای تحقق اهداف دشمنان اسلام محکوم به شرک و کفر نموده اند.

گذشته از آیاتی که نقل شد، روایات زیادی در زمینه جواز توسل داریم، بسیاری از این روایات مربوط به توسّل به شخص پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، که گاه قبل از تولّد و گاه بعد از تولّد و یا در حال حیات و گاه بعد از رحلت آن حضرت می باشد، البتّه قسمت دیگری هم مربوط به توسّل به غیر از پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله) از رجال دین است، که بعضی به صورت درخواست و دعاست و بعضی به صورت تقاضای شفاعت در پیشگاه خدا و بعضی خدا را به مقام پیغمبر خواندن. به هر حال تمام اقسام توسّل در این روایات دیده می شود؛ به گونه ای که راه را بر تمام بهانه جویان وهّابی می بندد. اکنون به چند نمونه از این روایات که در کتابهای اهل سنت نقل شده توجّه کنید:

  1. توسل آدم به پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله) قبل از آنکه پیغمبر متولّد شود؛ پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هنگامی که آدم متوجه خطای خود شد عرض کرد: خدایا من تو را به حق محمّد می‌خوانم که مرا ببخشی، خداوند فرمود: تو محمّد را از کجا شناختی در حالیکه هنوز او را نیافریده ام؟ آدم عرض کرد: پروردگارا این به سبب آن است که وقتی مرا با قدرت خود آفریدی و از روح خود در من دمیدی، سرم را بلند کردم و دیدم این جمله ها بر پایه های عرش نوشته شده است ( لا اله الاالله، محمّد رسول الله ) از این عبارت فهمیدم که تو نام محمّد را به نام خود اضافه نمی کنی مگر به این دلیل که محبوب ترین خلایق نزد توست، خداوند خطاب کرد: آدم راست گفتی او محبوب ترین خلق نزد من است به حق او مرا بخوان من تو را می آمرزم.[۱۴]
  2. توسّل ابوطالب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کودکی؛ خلاصۀ حدیث چنین است، وقتی خشکسالی در مکّه واقع شد، قریش نزد ابوطالب رفته و گفتند: تمام بیابان ها خشک شده، قحطی همه جا را در هم کوبیده بیا برویم و از خدا طلب باران کنیم، ابوطالب حرکت کرد در حالیکه کودکی با او بود (منظور از کودک پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است ) چهرۀ این کودک مانند آفتاب درخشان بود، ابوطالب در حالی‌که پیغمبر اکرم را بغل کرده بود، پشت خود را به کعبه چسبانید و به همین کودک متوسّل شد، در این هنگام در آسمان هیچ ابری نبود که ناگهان ابرها از این طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پیوستند و چنان بارانی بارید که بر اثر آن بیابان های خشک سرسبز شد.[۱۵]
  3. توسل به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعد از وفات او؛ قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، عایشه گفت: بروید کنار قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده می شد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابان ها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.[۱۶]
  4. توسّل به عباس عموی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ؛ عمربن خطّاب هنگامی که در مدینه قحطی شد به وسیلۀ عباس بن عبدالمطلب از خدا تقاضای باران کرد و عبارتش درموقع دعا این بود: «خداوندا ما به پیامبر خود متوسّل می شدیم و تو باران برای ما می فرستادی، الآن به عموی پیغمبرمان متوسّل می شویم، برای ما باران بفرست، راوی می گوید: به دنبال آن باران فراوانی نازل شد.[۱۷]
  5. توسل امام شافعی به اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ؛ ابن حجر مکّی در صواعق از امام شافعی پیشوای معروف اهل سنّت نقل می کند که شافعی به اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) توسّل می جست و این شعر معروف را از او نقل می کند:

آل النبی ذریعتی                              و هم الیه وسیلتی

ارجوا بهم أعطی غداً                       بید الیمین صحیفتی

خاندان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وسیلۀ منند آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من می باشند، امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها نامۀ اعمال من به دست راست من سپرده شود! [۱۸]

اینها دلایل قرآنی و حدیثی است که عقیدۀ وهابی‌ها و تکفیری‌ها را مردود شمرده و در نتیجه این آنها هستند که بر علیه مقدسات و عقاید مسلم اسلامی قد علم کرده و با تکفیر مسلمانان جان، ناموس و مال آنان را برای خود شان حلال کرده اند.

پی نوشتها

[۱]. زمر، ۳

[۲]. جن، ۱۸

[۳]. رعد، ۱۴

[۴] . محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد،ص۳۶ بی­نا، بی­نا، و رسائل عملیه، ص۱۴۵، بی­نا، بی­تا.

[۵]. ابن منظور محمّد بن مکرم، لسان العرب، ۸/۶۹، نشر ادب الحوزه، قم ۱۴۰۵

[۶]. مکارم شیرازی ناصر، شیعه پاسخ می گوید ص۲۳۳، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»، قم، ۱۳۸۳

[۷]. همان ص۲۳۴

[۸] . مناوی، عبدالرووف، فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج۲ص۱۳۵، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، اول، ۱۳۵۶ق.

[۹] . مائده/۳۵

[۱۰] . مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۶ص۱۰۹، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی­تا.

[۱۱] . یوسف/۹۷و۹۸

[۱۲] . نساء/۶۴

[۱۳] . انفال/۳۳

[۱۴]. حاکم نیشابوری محمدبن عبدالله، مستدرک ۲/۶۱۵،دارالمعرفه، بیروت، لبنان.

[۱۵]. ابن حجر عسقلانی شهاب الدین، فتح الباری ۲/۴۱۱، دارالمعرفه للطباعۀ والنشر، بیروت.

[۱۶]. دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی ۱/۴۴،مطبعۀ الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹

[۱۷] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر لطباعۀ و النشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶

[۱۸] . نبمانی یوسفبن اسماعیل، شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق «ص» ص۱۶۷، اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی.

نویسنده: حمیدالله رفیعی