اوَّلین‌ کسی‌ که‌ در این‌ علم‌ تصنیف‌ نمود، امیرالمومنین‌ علی‌ بن‌ أبیطالب‌ (علیه السلام) است‌ که‌ کتابی‌ در هنگام‌ مراجعتش‌ از جنگ‌ صِفّین‌ بنوشت‌، و آن‌ را به‌ سوی‌ فرزندش‌ حسن‌ یا محمد بن‌ حَنَفِیَّه‌ ارسال‌ فرمود. این‌ مکتوب‌، مکتوب‌ طویلی‌ است‌ که‌ تمام‌ أبواب‌ این‌ علم‌، و طرق‌ سلوک‌ آن‌، و مکارم‌ ملکات‌، و جمیع‌ مُنجیات‌ و مُهْلکات‌، و سُبُل‌ تخلُّص‌ از آن‌ مهالِک‌ در آن‌ درج‌ گردیده‌ است‌.

این‌ کتاب‌ را علمای‌ فریقین‌ روایت‌ نموده‌اند، و به‌ طوری‌ که‌ سزاوار تمجید است‌ از آن‌ ثنا و تمجید و تحمید به‌ عمل‌ آورده‌اند. از میان‌ علمای‌ ما کُلَینی‌ در کتاب‌ «الرَّسَائل‌» از طرق‌ عدیده‌ای‌ آن‌ را روایت‌ نموده‌ است‌. و امام‌ أبومحمد حسن‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ سعید عَسْکَری‌ آن‌ را نیز روایت‌ کرده‌، و بتمامه‌ در کتاب‌ «الزَّوَاجِر و الْمَوَاعِظ‌ » آن‌ را تخریج‌ کرده‌ است‌. و گفته‌ است‌: اگر از مطالب‌ حکمت‌ چیزی‌ بود که‌ واجب‌ بوده‌ است‌ آن‌ را با طلا بنویسند تحقیقاً این‌ کتاب‌ می‌باشد.

 وی‌ گفته‌ است‌: آن‌ کتاب‌ را برای‌ من‌ جماعتی‌ حدیث‌ کرده‌اند. و در این‌ حال‌ به‌ ذکر طرقش‌ در روایت‌ آن‌ در این‌ کتاب‌ پرداخته‌ است‌.(۱)

 و اوَّلین‌ مصنِّف‌ آن‌ از میان‌ شیعیان‌، اسمعیل‌ بن‌ مهران‌ بن‌ أبی‌نصر أبو یعقوب‌ سَکُونی‌ می‌باشد، و آن‌ را کتاب‌ «صِفَهُ الْمُومِن‌ و الفَاجِر» اسم‌ گذارده‌ است‌. و کتابی‌ دگر در خُطَب‌ أمیرالمومنین‌ (علیه السلام) و مَثَلْهای‌ حضرت‌ جمع‌ کرده‌ است‌. این‌ دو کتاب‌ را أبو عَمْرو کَشِّی‌ و أبو العبّاس‌ نجاشی‌ در فهرست‌ اسامی‌ مصنِّفین‌ شیعه‌ آورده‌اند و ذکر نموده‌اند که‌ او از عدّه‌ای‌ از اصحاب‌ امام‌ أبوعبدالله‌ صادق‌ (علیه السلام) روایت‌ کرده‌ است‌، و عمرش‌ طولانی‌ شد تا حضرت‌ امام‌ رضا (علیه السلام) را زیارت‌ نمود و از او روایت‌ کرد. وی‌ از علمای‌ قرن‌ دوم‌ محسوب‌ می‌گردد.

 و أیضاً از جمله‌ مصنَّفات‌ در این‌ علم‌ از قدماء شیعه‌ کتاب‌ «تُحَفُ الْعُقُول‌» است‌ تصنیف‌ أبومحمد حسن‌ بن‌ علی‌ بن‌ حسن‌ بن‌ شُعْبَه‌ حَرَّانِی‌ ۲ از علمای‌ قرن‌ سوم‌. کتاب‌ «تحف‌ العقول‌» در حکم‌ و مواعظ‌ و مکارم‌ اخلاق‌ است‌ که‌ از آل‌ رسول‌ روایت‌ شده‌ است‌. کتابی‌ است‌ جلیل‌ که‌ همانندش‌ به‌ رشته‌ تصنیف‌ در نیامده‌ است‌. مشایخ‌ علماء شیعه‌ همچون‌ شیخ‌ مفید ابن‌المُعَلِّم‌ و غیر او از این‌ کتاب‌ نقل‌ کرده‌ و بر آن‌ اعتماد داشته‌اند، تا به‌ جائی‌ که‌ بعضی‌ از علماء ما گفته‌اند:

دست‌ عطا و بخشش‌ روزگار مثل‌ این‌ کتاب‌ را عطا ننموده‌ است‌.(۲)

پى نوشتها:

[۱] – و سیّد رضی‌ در «نهج‌ البلاغه‌» ج‌ ۲ باب‌ رسائل‌، رساله‌ ۳۱، در تحت‌ عنوان‌: و من‌ وصیَّهٍ له‌ للحَسَن‌ بن‌ علی‌ علیهما‌السّلام کتبها إلیه‌ بحاضرین‌ منصرفاً من‌ صفِّین‌ ذکر کرده‌ است‌، و از نهج‌ البلاغه‌ طبع‌ مصر با تعلیقه‌ شیخ‌ محمدعبده‌ ج‌ ۲ ص‌ ۳۷ تا ص‌ ۵۷ می‌باشد. حقیر در وقت‌ مهاجرت‌ به‌ أرض‌ اقدس‌ و مشهد مقدس‌ رضوی‌ سلام‌ الله‌ علیه‌ در طهران‌ وصیتنامه‌ای‌ به‌ مورّخه‌ ۲۰ شهر ربیع‌ الاوّل‌ سنه‌ ۱۴۰۰ هجریه‌ قمریه‌ نوشتم‌ و در آن‌ مذکور آمده‌ است‌: و اُوصیهم‌ – أدام‌ الله‌ توفیقهم‌ و تأییدَهم‌ – بنظم‌ امورهم‌ و التّوجّه‌ إلی‌ الله‌ تعالی‌ و التّبتّل‌ الیه‌ فی‌ کلّ الاحوال‌ و التّمسّک‌ بالعروه‌ الوثقی‌ و الحبل‌ المتین‌ ولاء امیرالمومنین‌(۷). می‌خواستم‌ وصیّت‌ نامه‌ مفصّلی‌ بنویسم‌ که‌ حاوی‌ مطالب‌ مهم‌ اخلاقی‌ باشد دیدم‌ با وجود مطالب‌ عالیه‌ و حقائق‌ سامیه‌ای‌ که‌ امیرالمومنین‌ (ع) در حاضرین‌ به‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ (۷) در وصیتنامه‌ خود نوشته‌اند و در نهج‌ البلاغه‌ مسطور است‌ دیگر از بیان‌ مکارم‌ اخلاق‌ و آداب‌ دم‌ زدن‌ مایه‌ شرمندگی‌ است‌. لذا تمام‌ اولاد خود را توصیه‌ می‌کنم‌ که‌ این‌ وصیّت‌ را که‌ در نهج‌ البلاغه‌ موجود است‌، مطالعه‌ و کراراً مورد دقّت‌ و نظر قرار دهند، و آن‌ دُرَر شاهوار را آویزه‌ گوش‌ و هوش‌ و الگوی‌ عمل‌ خود قرار دهند و از جدّشان‌ أخذ کنند و بر مَمْشَی‌ و روش‌ آن‌ حضرت‌ باشند و رسول‌ الله‌ و وصیّش‌ را که‌ دو پدر مهربان‌ امّت‌ هستند اسوه‌ خود قرار دهند. و به‌ مقام‌ مقدس‌ حضرت‌ صدیقه‌ کبری‌ سلام‌ الله‌ علیها متمسّک‌ و متشبّث‌ گردند و از معنویّت‌ و روحانیّت‌ آن‌ کانون‌ قدس‌ و طهارت‌ و عصمت‌ بهره‌مند گردند.

[۲] – «الشّیعه‌ و فنون‌ الاسلام‌» ص‌ ۷۹ تا ص‌ ۹۸٫

منبع :علامه طهرانى ،امام شناسى جلد ۱۶ و ۱۷