حیات دنیوى، سرشار از کامیابی‌ها و لذت‌ها به همراه رنج‌ها و دشواری‌هاست. هر انسانی در طول زندگى خود، قطعاً هم طعم شیرین خوشی‌ها را چشیده است و هم طعم تلخ مصیبت‌ها را. به هر حال، از هیچ کدام نمی‌توان گریخت و انسان ناگزیر از مواجهه منطقى و معقول با آنهاست. آنچه که مهم است، شیوه و سبک مواجهه است. به خصوص در مورد رویارویى انسان با سختی‌ها و تنگناهاست که آدمى خود را می‌بازد و دچار نابسامانی‌های فکرى و روانى می‌شود.

ساز و کارى که روانشناسان غربى در این باره پیش روى انسان نهاده‌اند، نوعى «انعطاف‌پذیرى اجباری» است. در واقع، انسان غربى، خود را در هاله‌اى از جبرها می‌یابد که به علت عجز تکوینى خود در غلبه بر آنها، ناچار است آنها را «تحمل» کند. چنانچه انسان مایل است کمتر از این تحمل و مداراى اجتناب‌ناپذیر، برنجد و دچار یأس و ناامیدى نگردد، باید به وادى «غفلت» پا نهد. اگر واقعیت‌هاى هستى با خواست و پسند انسان همراه و همسو نیستند، حداقل او می‌تواند از واقعیت‌ها بگریزد و به آنها نیندیشد! آری، انسان غربى «قرار» نمیگیرد، بلکه «فرار» می‌کند! زینت‌ها و جذابیت‌هاى فریبنده و اغفال‌گر دنیا کم نیستند تا انسان را در دام «دلبستگی‌ها» و «روزمرگی‌ها» گرفتار سازند و بین او و حقیقت، حجابى ضخیم پدید آورند. فلسفه هنر غربى نیز چیزى جز این نیست. هنر غربى در خدمت نفسانیت و ابعاد حیوانى وجود انسان است که داراى جاذبه‌هاى ظاهرى و وسوسه‌انگیز است. هنر مدرن، آمیزه‌اى از «سکس» و «خشونت» است که به گونه‌اى حیرت‌انگیز، انسان را در مرداب «خودفراموشی» فرو می‌برد. بر خلاف این، هنر اسلامى ابزاریست براى «تذکر» و نه «تفنن»!

اما ساز و کارهای اسلام براى تقابل خردمندانه انسان با چالش‌ها و تنگناهاى حیات دنیوى چیست؟

۱- «نظام اعتقادی» (هست‌ها و نیست‌ها) و «نظام ارزشی» (بایدها و نبایدها) در اسلام مبتنى بر یک سلسله حقایق و واقعیت‌هاى تکوینى و الهیست۱، بنابراین، اسلام در ابتدا تصویرى واقع‌نما از «هستی» (جهان‌بینى‌دینی) و «انسان» (انسان‌شناسى دینی) ترسیم می‌کند و سپس امر و نهی‌ها را در قالب وحى به انسان عرضه می‌دارد. از این رو، براى تبیین دیدگاه اسلام در خصوص چگونگى مواجهه انسان با مصائب و دشواری‌ها، باید از مقدمات «هستى‌شناسانه» و «انسان‌شناسانه» گذار نمود. تمامى مالکیت‌ها، «اعتباری» و «قراردادی» هستند و «مالکیت حقیقی»، تنها از آن خداست؛ اوست که «علت هستى‌بخش» همه موجودات است و آنها را از نیستى به مرحله هستى آورده است۲، موجودات نه تنها در حدوث، بلکه در بقاى خود نیز محتاج توجه خداوند هستند۳، انسان حتى مالک بدن خود نیز نیست و نمی‌تواند به دلخواه خود در آن تصرف کند. بنابراین، چیزى یافت نمی‌شود که متعلق به خدا نباشد. از این جمله، نعمت‌هایى است که در اختیار انسان می‌باشد. نعمت‌ها، «امانت» خداوند هستند که براى مدتى موقت به انسان اعطا شده‌اند. حال اگر «صاحب و مالک»، امانت خود را بازپس گیرد، جایى براى شکوه و تأسف باقى می‌ماند؟! اما آیا حکمتى در وراى اعطا و سلب نعمت‌ها وجود دارد؟

۲- نعمت‌ها و نقمت‌ها، به مثابه وسیله‌اى براى «آزمایش و ابتلاء» انسان هستند۴، انسان در این عرصه آزموده می‌شود که آیا در قبال نعمت‌ها، «شکر» و در برابر مصائب، «صبر» می‌کند و پس از تدبر و تأمل، «توکل» را برمی‌گزیند۵، از این رو، هم خوشى و لذت‌ها و هم مشقات و دشواری‌ها، داراى حکمت‌هاى عمیقى هستند که مهمترین آنها، واکنش‌سنجى آدمى در مقابل این پدیده‌ها است.

۳- اگر انسان بتواند از این آزمایش‌هاى دنیوی، سرفراز و کامیاب بیرون آید و تسلیم وسوسه‌های شیطان نشود و نعمت‌ها، او را دچار «غفلت و کبر»، و سختی‌ها او را مبتلا به «یأس و اعتراض» نکند، به «کمالات معنوی» وصف‌ناپذیرى دست خواهد یافت.

مؤمن به خوبى می‌داند که در برابر سختی‌ها و مصائب موقت دنیوی، طعم شیرین سعادت و رستگارى ابدى را خواهد چشید. مؤمن همواره به خود القاء می‌کند که خداوند، خواستار تعالى اوست و دشواری‌های حیات این جهانى، داراى مصالحى براى اوست که عقل محدودش، قادر به درک و فهم و تحلیل آنها نیست. بنابراین، خود را به خدا می‌سپارد و تن به رضاى او می‌دهد۶، بدین ترتیب، روشن است که دین، سیمایى معنوی، عقلانی، عادلانه و هدفمند از هستى و انسان و ارتباطات میان آنها ارائه می‌دهد و در چارچوب نظام معنایى خود، تفسیرى نشاط‌انگیز و تحول‌آفرین با ادبیاتى الهى در اختیار انسان قرار می‌دهد. انسان دینى، باور دارد که هدف اصلى خداوند از خلقت او، «رحمت» است۷ و دشواری‌ها، «جنبه ثانوى و غیرذاتی» دارند و از لوازم تحقق یافتن رحمت الهى محسوب می‌شوند.

پی‌نوشت‌ها

۱) محمد تقى مصباح یزدی، توحید در نظام عقیدتى و ارزشى اسلام، نشر شفق، ص ۱۳-۱۴،

۲) محمد تقى مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، جلد۱، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینی.

۳) از این شأن در توحید اسلامى با عنوان «ربوبیت تکوینى الهی» یاد می‌شود.

۴) لیبلوکم ایکم احسن عملا: تا بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید (هود/۷).

۵) و من یتوکل علی الله فهو حسبه (طلاق/۳).

۶) مرتضى مطهری، انسان و ایمان، نشر صدرا، ص ۳۸-۴۷،

۷) و لایزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذالک خلقهم: مردم پیوسته در اختلاف هستند مگر آنان که خداوند به آنها رحمت آورده و براى همین رحمت است که خداوند آنها را آفریده است (هود/۱۱۹-۱۱۸).

منبع: کیهان نیوز؛ مهدى جمشیدى