اشاره:
بررسى علل و عوامل موثر بر مهاجرت علماى جبل عامل به ایران از موضوعات بحث برانگیز در تاریخ فقه شیعه و روند تحولات حوزههاى علمیه و در نتیجه اندیشه دینى در جامعه ایران میباشد.این تحقیق در پى پاسخ به این پرسش است که چه عواملى بر روند مهاجرت علماى جبل عامل موثر بود، تنوع فکرى مهاجرین را بررسى نموده، تاثیر الگوهاى فکری- رفتارى آنها را برجامعه شیعى ایران بررسى مى کند.
مقدمه:
دوران صفویه شاهد مهاجرت علماى جبل عامل به ایران بود. عوامل متعددى از جمله عوامل داخلى و خارجى در وقوع این پدیده دخیل بود.با توجه به شرایط فکرى علماى مهاجر به ایران، این سوال پیش روى قرار میگیرد که آیا علماى مهاجر در یک گروه فکرى قرار داشتند و یا مهاجرین به ایران در یک طیف گسترده فکرى قرار میگرفتند. روند مهاجرت علماى جبل عامل به ایران در عهد صفوى از چند زاویه تأمل برانگیز است.
– پیش زمینههاى مهاجرت ایشان عوامل داخلى بوده است یا خارجی؟
ـ جامعه علماى شیعه داخل کشور در عهد صفوى چه برخوردى با علماى مهاجرداشتند؟
ـ آیا علماى مهاجر ازجبل عامل در یک طیف فکرى بودند یا دیدگاههاى متفاوت داشتند؟
ـ علماى مهاجر در روند فکرى حوزههاى علمى شیعه داخل ایران چه تأثیرى داشتند؟
ـ الگوهاى فکری- رفتارى علماى مهاجر تا چه اندازه بر جامعه شیعى ایران موثر بود؟
ـ علماى مهاجرازجبل عامل درسیاست مذهب و اقتصاد عهد صفوى چه دگرگونیهایى را ایجاد کردند؟
قبل از پرداختن به بیان مطالب مذکور لازم است که مختصراَ موقعیت جغرافیایى جبل عامل در زمینه تاریخى شیعیان آن ناحیه و همچنین حوزههاى علمیه در سدههاى مختلف که در مهاجرت علماى جبل عامل تأثیر بسزایى داشتند مورد بحث وبررسى قرار گیرد.
موقعیت جغرافیایى منطقه جبل عامل یا جنوب لبنان
منطقه جبل عامل به عنوان بخش جنوبى سرزمین لبنان از ناحیه جنوب در همسایگى سوریه و از ناحیه غرب در کنار دریاى مدیترانه قرار دارد. در ابتدا این منطقه را جبل عامله میگفتند که بعداَ بر اثر کثرت استعمال به جبل عامل شهرت یافت. هر یک از طوایف لبنانی تا حدودى در منطقه خاصى از این کشور سکونت گزیدهاند به طورى که در حال حاضر شیعیان به طور عمده در منطقه جبل عامل که ناحیه کوهستانى درجنوب لبنان است و شهرهاى صیدا،نبطیه،مرجعیون،بنت جبیل و روستاهاى حومه را شامل مى شود و نیز شهربعلبک وهرمل واقع در دره بقاع و اطراف بیروت موسوم به فلاحیه سکونت دارند.۱
زمینه تاریخى شیعیان لبنان
از قرن نهم میلادی/سوم هجرى به بعد جوامع شیعه بین رود علوى در شمال و ناحیه جبلیه که منطقهاى است معروف به جبل عامل در جنوب سکونت داشتند. شیعیان دیگرى نیز دربخش شمالى دره بقاع و همچنین در طرابلس و کسروان واقع در لبنان شمالى سکونت اختیار کردند اهالى کسروان صددرصد شیعه بوده اند. شهر طرابلس یکى از پایگاههاى مهم شیعه و حکومتهاى اسلامى خصوصاَ در عصر فاطمیان و عماریان که دولت اخیر از دول شیعه امامیه در شام است به شمار آمده است.۲
در مورد سلسله مقتدر عماریان لازم است اشاره شودکه اصل و نسب ایشان از قبیله کتامه در مغرب است،آنها در زمان رونق مذهب امامیه در مغرب به تشیع روى آوردند و از فرماندهان نظامى دولت فاطمى در مصر و شام شدند. بنو عمار در تهاجم صلیبیها به شهر طرابلس سالهاى زیادى مقاومت کردند و بالاخره در اوایل قرن ششم هجرى این شهر سقوط کرد.
از تاریخ شیعه لبنان یا به عبارت بهتر شیعه جبل عامل استمرار یک سنت نیرومند علمى در همین نواحى دور افتاده و فقیر روستایى بدون حمایت حکام یا شهرهاى بزرگ مشاهده میشود.
دلیل این مطلب را در چند چیز میتوان دید. قوت اعتقاد در ایمانى که همواره شیعیان علی تا حدودى بواسطه سلاله او و نیز وجود شهرهاى مقدس شیعى عراق بدان ممتاز بوده اند دورادور این پدیده موثر است علاوه بر این دور افتادگى نسبى جبل عامل از مراکز قدرت، سطح معیشت نازل و بالاخره فقر منابع اقتصادى آن که همگى سبب میشدند حکام شهرهاى بزرگ تا زمانیکه مردم این ناحیه منشأ تهدید سیاسى نبودند خود را براى تصرف یاکنترل مستقیم آن به دردسرنیندازد.۳
دور افتادگى جغرافیایى این ناحیه و حمایتهاى خانوادههاى برجسته شیعى آن نه تنها سبب تداوم و استمرار یک سنت شیعى در این ناحیه گردید که هنوز هم پابرجاست بلکه باعث جلب و جذب شیعیان امامیه از سایر بخشهاى سوریه به این ناحیه نیز شد.
دلیل دیگر تداوم علوم و تعلیمات شیعى در جبل عامل را شاید بتوان در فقدان فاصله میان سنتهاى علمى سنى و شیعه پیدا کرد بدین معنا که امکان استفاده و علم آموزى علمای سنى و شیعه از همدیگر فراهم بوده است.۴
حوزههای علمیه شیعه در آستانه سده دهم هجرى قمرى
از سده سوم تا قرن ششم قمرى ابتدا رى و قم و سپس بغداد و نجف اشرف جایگاه حوزههای علمیه، مرکز نشر و اشاعه معارف شیعى بودند. اما پس از آنکه ترکان سلجوقى بر ایران و عراق تسلط یافتند با تعصب خشک و خشونت، مدعى دفاع از مذهب اهل سنت و خلافت عباسیان گردیدند.
گروهی از شیعیان براى رهایى از فشار و تعدى سلاجقه متعصب و بى فرهنگ، به سرزمینهای باتلاقى بین النهرین حرکت کردند تا در پناه نیزارهاى آن منطقه سکنى گزیدند. این گروه تحت زعامت افرادى از قبیله بنى مزید شهر(حله) را بر ساحل فرات میان بغداد و کوفه بنا نهاده و حیات سیاسى اجتماعى دینى خود را پى گرفتند. در سایه آرامش و امنیتى که در حله حاصل شد ابن ادریس حلى فقیه و محقق بزرگ شیعى مذهب حوزه علمیه آنجا را بنا نهاده و اداره آن را به دست خود گرفت و پس از او شخصیتهاى برجستهای همچون محقق حلى زعامت و رهبرى حوزه علمیه را بر عهده گرفتند.
حوزه علمیه مرکزیت یافت وطلاب براى تحصیل معارف دینى در سطح عالى از سراسر جهان اسلام راهى آنجا شدند. شکوفایى رونق و دوران طلایى حوزه علمیه حله تا اوایل سده دهم هجری بطول انجامید و اکثریت فقهاى نامور شیعه در این فاصله زمانى دانش آموخته و تعلیم یافته این حوزه میباشند البته حوزه علمیه نجف اشرف در این مدت به کلى تعطیل نشد اما فروغ آن بسیار کم بود. در لبنان خصوصاَ منطقه کوهستانى جبل عامل نیز مدارس و حوزههاى علمى کوچک و بزرگى وجود داشت که در زمان شهید اول رونق و بالندگى بیشتری یافته بود و در ابتداى قرن دهم هجرى حوزه علمیه و کرک نوح با زعامت شیخ على بن هلال جزایری( شاگرد ابن فهد حلی) شکوفایى خاصى پیدا کرد وشاگردانى چون محقق کرکی ابن ابى جمهور احسائى و عزالدین عاملى در محضر وى به تحصیل پرداختند.
حوزه علمیه نجف نیز در اواخر قرن نهم هجرى بواسطه سکونت شیخ شرف الدین حسن بن عبدالکریم فتال در آن شهر بر فعالیت خود افزود. در ایران از سده نهم هجرى بویژه نیمه دوم آن سده، علما و فقهاى شیعه حضورى چشمگیرو فعال داشند و در شهرهاى شیعه نشین مانند کاشان و مشهد و قم حوزهها و مدارس علمى شیعه احیاء و یا دایر گردید. رضى الدین عبدالملک فتحانى از خاندان فتحانى قم و شاگرد شیخ جمال الدین مقداد حلى و احمد بن فهد حلى با مهاجرت به کاشان و تأسیس حوزه علمیه آن شهر گام بزرگى را در نشر و اشاعه معارف شیعى در ایران برداشت و پس از حوزه علمیه کاشان ملجأ بسیارى از علما و فقهاى شیعه قرار گرفت. اما صحیحتر آن است که حوزه علمیه آنچنانى در قم و مشهد و کاشان وجود نداشته است.
در خراسان نیز تعدادى از علماى شیعه مذهب به تدریس وحل و فصل امور شرعى مشغول بودند. مؤلف روضه الصفا از سید غیاث الدین افضل نام میبرد که به مزید علم و فقاهت از سادات مشهد مقدس ممتاز و مستثنى بود.
سید محسن بن محمد رضوى قمى، دیگر عالم شیعى مذهب مشهد است که همکارى و حمایت او از استادش ابن ابى جمهور احسائى قدم مؤثرى در تقویت و نشر مبانى فکرى و اعتقادى مکتب تشیع درایران برداشت. برخى از نقباى سادات خراسان نیز در زمره معلمان ومدرسان بودند. در شیراز فقیه و واعظ شیعى مذهب میرزا حبیب اله شریفى، بانى مدرسه حبیبیه، سالها به نشر علوم و مواعظ اقدام میکرد و در سال ۹۰۷ هجرى قمرى در مسجد جامع شیراز بعد از اداى خطبه، نام ائمه اثنى عشر را بگفت و از دنیا رفت.
حوزههای علمیه و روحانیت شیعه در سده دهم هجرى
رسمیت مذهب تشیع اثنى عشرى و اتحاد سیاسى ایران بر مبناى یکپارچگى مذهب شیعه امامیه اقتضاء میکرد تا جنبشى نیز در حوزه فرهنگ تشییع صورت گیرد و حرکت تألیف و ترجمه را تسریع وتقویت بخشد. تا زیر بناى اعتقادى و فکرى و فقهى تشیع را در چارچوب مکتبى با پشتوانه کلامى و فقهى قوى در ایران عرضه کند و آموزههاى عقیدتى مذهب جدید براى تثبیت و استحکام نومذهبان، تبیین و تقسیم گردد و قواعد و قوانین فقهی جهت راهنماى عمل به احکام شرعى ارائه شود.
از آنجا که بیشتر متون و منابع مذهبى شیعه به زبان عربى بود و نمایندگان فرهنگ شیعی قبل از صفویه عمدتاً عرب بودند و یا آثار خود را به زبان عربى به نگارش در میآوردند در آغاز تشکیل حکومت صفوى ترجمه و شرح کتب دینى در اولویت اساسى قرار داشت. بنابراین ترجمه و شرح و تفسیر متون در آثار مزبور عرصه آزمونى براى علماى شیعی مذهب بود تا خلاقیت و استعداد خود را در تبیین معرفت دینى از نوع شیعى آن در ایران بروز دهند.
گرایش فکرى و علمى حوزههاى تعلیمى ایران در آستانه خیزش نهضت صفوى به طور غالب حکمت(فلسفه) و عرفان بود و هر چند کورسویى از تفقه نیز از جانب برخى حکماى فقیه و عارف مشرب صورت میگرفت اما چون ضرورت علمى آن احساس نمیشد نمود چندانى نداشت اما اقوى آن است که گرایش به تصوف و عرفان و فلسفه در کل جهان اسلام بوده است نه فقط در شیعه.
از ابتداى تأسیس حکومت صفوى عدهاى از علماى ایرانى با وقوف به ضرورتهاى مذکور به تکاپو افتادند تا مبانى و معارف مکتب تشیع یعنى متون دینى تاریخ زندگانى و سیره و سنت حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه اطهار(علیه السلام)و استنباطهای فقهى و کلامى و تفسیرى علما و متفکران شیعه را براى هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علماى ایرانى که در آغاز قرن دهم هجرى به علوم شرعى مثل حدیث و فقه و تفسیر روى آوردندو بعضاً ادعاى فقاهت هم میکردند اغلب حکماى تعلیم یافته مکتب فلسفى ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمى داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعى غور نمایند و یافتههاى خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.
برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از:
حسین بن شرف الدین عبدالحق معروف به الهى اردبیلى
جمال الدین بن عطاء ا…. دشتکى شیرازى،
میرشاه طاهربن رضى حسینى کاشانى معروف به شاه طاهر.
حوزه علمیه جبل عامل و مهاجرت فقهاى آن به ایران
بعد ازحوزه علمیه عراق،حوزه علمیه جبل عامل که منطقه کوهستانى وشیعه نشین درلبنان است، اهمیت خاص خود را دارد.حوزه علمى دینى جبل عامل بر خلاف حوزههاى علمى عراق و ایران که از حمایتهاى سیاسى حکومتها و پشتوانه مادى شیعیان متمکن برخوردار بودند نه حامى سیاسى داشت ونه قدرت مالى و بر عکس طلاب و مدرسین آنجا در فشار حکومتهای سنى مذهب و در فقر و تنگدستى روزگار میگذراندند.
وجود دو فقیه شهید میان علماى شیعه که هر دو از این مرز و بومند، دلیل روشنى بر تحت فشار بودن شیعیان جبل عامل است. با وجود چنین فشارها و فقر و تنگدستى عالمان صاحب نامى که در فقه پرآوازه بوده و نظراتشان مرجع مسائل فقهى است، در جهان تشیع از این منطقه سخت درخشیدهاند وکتابهای پر ارجى به خصوص در فقه به مجموعه کتب شیعه افزودهاند.
حوزه علمیه جبل عامل حوزه اى خود جوش ومتکى بر ایمان و باور فرد فرد افراد و از لحاظ مالى اگر بتوان براى آن اصلا وضع مالى تصور کرد متکى به خود عالمان و اداره کنندگان آن بوده است.
شاید علت آنکه پس ازتشکیل حکومت صفویه، بیشتر علماى جبل عامل به ایران مهاجرت کرده و عالمان عراق بدین امر تن در ندادند وجود همین تنگدستى وفشار حکومت عثمانى در منطقه باشد.۵
تاریخ نشان نمیدهد که از دیگر سرزمینهاى شیعه نشین افرادى به طور منظم براى کسب علوم دینى به جبل عامل مهاجرت کرده باشند. چه اگرچنین مهاجرتى میبود وضع سیاسى و اقتصادى آن منطقه تغییر میکرد. اما متقابلا علما و فقهاى بسیارى را مى بینیم که از آن منطقه به عراق وایران و حتى حجاز وترکیه مهاجرت کرده و بکار تعلیم و تربیت پرداخته اند و بدون شک عامل این مهاجرتها به طور عمده وضع نابسامان اقتصادى بوده گر چه در این بحث حوزه علمیه جبل عامل بعنوان یکى از حوزههاى علمى شیعه مطرح شد ولى در جاى دیگر کمتر مشاهده مى شود که این حوزه را در ردیف حوزههاى علمى دینى شیعه بحساب بیاورند اگرچه از علماى آن همیشه بعنوان علماى طراز اول شیعه وصاحب نظر یاد شده است.
تأثیر مهاجرت علماى جبل عامل در عرصه فرهنگ و سیاست جامعه ایرانى
همانطور که تحولات سیاسى و مذهبى ایران در آغاز سده دهم هجرى باعث شد تا عدهاى از علمای ایرانى جلاى وطن کنند این تحولات زمینه را براى مهاجرت گروهى از معرفت جویان عرب خصوصاً از منطقه جبل عامل لبنان به ایران فراهم ساخت که خود منشأ تأثیرات بسزایی در عرصه فرهنگ و سیاست جامعه ایرانى گردید.
رسمیت یافتن مذهب تشیع در کشور بزرگى همچون ایران و حمایت سیاسى دولت نیرومندى از آن بعلاوه تهاجم سنگین ترکان عثمانى به منطقه شرق دریاى مدیترانه و تهدید آزادى و اعتقادات دینى سکنه شیعه مذهب منطقه جبل عامل لبنان و به خطر افتادن امنیت جانی رهبران مذهبى و علماى آنها ایران را کانون توجه و مطمع علماى شیعه مذهب قرار داد.
صفویان نیز ورود این میهمانان را به فال نیک گرفتند و فرصت را غنیمت شمردند و از وجود آنان در جهت ترویج و تعمیم آموزههاى مکتب تشیع بهره جستند. سرآغاز مهاجرت فقهای عرب به ایران به دوران شاه اسماعیل اول بر میگردد. ظاهراً شیخ على بن عبدالعالی معروف به محقق کرکى یا محقق ثانى اولین فقیه عرب است که در دوره صفویه وارد ایران میشود. شیخ زین الدین دیگر فقیه عرب است که در زمان شاه اسماعیل اول به ایران میآید و بر منصب شیخ الاسلامى و قضاوت هرات مینشیند.
در دوران سلطنت شاه طهماسب صفوى دومین فرمانرواى صفوى، روند مهاجرت علما به ایران فزونى یافت ابتدا محقق کرکى براى چندمین مرتبه عازم ایران شد و سپس شاگردانش و دیگر علماى هموطنش راهى ایران گردیدند. اولین و اصلى ترین مأموریتى که فقهاى مهاجر متقبل شدند بر پایى کلاسهاى درس و تأسیس حوزههاى علمى و تربیت طلاب ایرانى بود. حتى شاه اسماعیل اول که یک دهم توجه و عنایت شاه طهماسب را نسبت به فقهاى مهاجر نداشت همان مرتبه اول که محقق کرکى وارد ایران شد به صراحت تمایل خود را مبنى بر استفاده از محقق در امر تدریس و تعلیم ابراز داشته و مقدمات اقامت محقق را در کاشان فراهم میسازد و براى او وظایف و اختیارات زیادى در عراق معین میسازد. و حتى گفته شده است هر ساله از جانب شاه اسماعیل هفتاد هزار دینار براى نفقه او درتدریس علوم فرستاده میشد و آنها را بین طلاب تقسیم میکرد.
در دوران سلطنت شاه طهماسب به خاطر مهاجرت گسترده فقهاى عرب به ایران، کار تدریس و تعلیم علوم شرعى خصوصاً فقه رونق بسزایى یافت.
حوزه علمیه کاشان توسعه و گسترش پیدا کرد و اندک زمانى پس از آن حوزه علمیه اصفهان تأسیس شد و روز به روز بر فعالیت خود افزود تا آنجا که مراکز و حوزههاى علمیه شیعه درخارج از ایران را تحت الشعاع خود قرار داد و نیز بر روند فعالیت مراکز علمی داخل ایران تأثیر نهاد.
به لحاظ فکرى و علمى علماى ایرانى در دوران سلطنت شاه طهماسب صفوى را که تقریباً مقارن با زمان حیات مقدس اردبیلى است، میتوان به سه گروه تقسیم کرد.
۱ – فقها و طلاب علوم شرعى
۲ – حکما و متعلمان علوم عقلى
۳ – عدهاى از علماء که طریق میانه را برگزیدند و به یکسان از خرمن حکمت و فقاهت توشه برداشتند.
محصول علمى و فکرى هر یک از گروههاى مذکور و تأثیر آنان بر حیات فرهنگى و اجتماعى و سیاسى ایران متفاوت و نا همگون است.
مسئله حضور علماء و روحانیون در حکومت صفوى از مسائل بحث انگیز دوره اخیر بوده است. از یکسو برخى از نویسندگان معاصر با دیدى انتقادى به این حکومت نگریسته و آن را از زوایاى مختلف به نقد کشاندهاند و از سوى دیگر گروهى از دانشوران و نویسندگان، آن را یک ضرورت تاریخى یاد کرده و از آثار مبارک و دستاوردهاى آن سخن گفته اند.
علمای جبل عامل در قدرت سیاسى و فرهنگى عصر صفوى نقش بسزایى داشتند و از آن جمله مى توان به نقش محقق کرکى در تعدیل سیاستهاى شاه اسماعیل اشاره کرد. یکى از مشخصههاى فقه کرکى،بذل توجه خاص به پاره اى از مسائل است که تغییرسیستم حکومتى وبه قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشترفقها ومجتهدان شیعه پس از کرکى تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهى او بودهاند. زیرا مجموعه حقوقى عمیق ومتین او را با استدلالهای قوى ومحکم دربرابرخود دانسته اند.۶
محقق کرکى شش سال در عراق زندگى کرد و ظاهراً هجرت ایشان از ایران به عراق به واسطه ناهمسازى با سیاست شاه اسماعیل بود. وى در سال ۹۴۰ در نجف اشرف بدرود حیات گفت که البته فوت ایشان در زمان شاه طهماسب بوده است.از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونهاى که حاکم صفوى خود را نائب فقیه میشمرد.
تحلیل شهید مطهرى از نقش فقهاى جبل عامل
فقهای جبل عامل نقش مهمى درخط مشى ایران عهد صفوى داشتند و چنانکه میدانیم صفویه درویش بودند. راهى که ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درویشى خود طى میکردند اگر با روش فقهى فقهاى جبل عامل تعدیل نمیشد و اگر بوسیله آن فقهاء حوزه فقهى عمیقى درایران پایه گذارى نمیشد به چیزى منتهى میشد نظیر آنچه در علویهاى ترکیه و شام هست. این جهت تأثیر زیادى داشت در اینکه اولاً روش عمومى دولت ایران از آنگونه خرافات مصون باشد و ثانیاً عرفان و تصوف شیعى نیز راه معتدل ترى طى کند. از این رو فقهای جبل عامل از قبیل محقق کرکى و شیخ بهایى و دیگران با تأسیس حوزهها و تربیت فقها حق بزرگى به گردن مردم ایران دارند.
شیخ بهایى در اصل از مردم جبل عامل لبنان است. علت واقعى مهاجرت خانواده شیخ کاملاً روشن نیست. شاید شهادت فجیع شهید ثانى استاد پدرش یا شرایط مشابهى که دانشمندان شیعه را بیشتر و کمابیش تهدید میکرد و همچنین طلوع ستاره اقبال سلسله صفوى در ایران با داعیه تشیعى که داشت بخشى از انگیزههاى این هجرت باشد.
اعلام مذهب امامیه اثنى عشرى بعنوان مذهب رسمى امپراطورى صفوى توسط شاه اسماعیل احیاناً به قصد آن بود که راه میانهاى در بین افراط و تفریط بگشاید. جلوى زیاده رویهای پیروان خود را بگیرد بالاخره پایه اساسى براى مشروعیت بخشیدن به سلطه و حکومت خود و خاندان خود تدارک ببیند.
اما اگر قرار بود که تشیع مذهب رسمى این امپراطورى باشد بناگزیر باید معلمانى برای ابلاغ و تبلیغ این مذهب و فقهایى براى تعیین و اجراى احکام آن وجود میداشتند و در آن ایام چنین معلمان و فقهایى بندرت در خود ایران یافت میشدند. البته گروههای کوچک شیعى در خراسان، عراق و جاهاى دیگر بودند ولى رجال و بزرگان شهرهای بزرگى که به خدمت صفویه درآمده بودند به رغم رواج گسترده در میانشان عمدتاً شیعی مذهب نبودند. ۷
سیر توسعه تشیع در ایران کند بود و در اوائل کار شاه اسماعیل و جانشین او شاه طهماسب براى تجهیز و تقویت علماى شیعه ایران علماى شیعه را از کشورهاى عربى زبان یعنی عراق ـ بحرین و جبل عامل به این کشور آورد. به قدرت رسیدن صفویان و رواج مذهب تشیع در ایران وکوششى که آنان براى تحکیم اساس مذهب شیعه درایران مبذول داشتند، موجب شد که بسیارى از علماى شیعى مقیم جبل عامل و بحرین- که در آن دو مرکز عمده علمى و اجتماعى شیعه به شمار بود- به ایران و بین النهرین مهاجرت کنند و در امر نشر و تبلیغ مبانى مذهب شیعه جد و جهد و سعى و کوشش نمایند.
مهمترین این افراد محقق بن عبد العالى کرکى بود که پیرامون سال ۹۰۹ از کرک نوح در جبل عامل به بین النهرین آمد.۸
کرکی را مروج شیعه و مجدد دین در قرن دهم خوانده و تحکیم اساس تشیع را در ایران آغاز صفوى از او دانسته اند. ومقام تقدم بر تمامى وزراء وامراء را به وى داده که در واقع بزرگترین مقام کشور پس از مقام سلطنت بود.
اولین عالم شیعه محقق کرکى است که شاه اسماعیل از او دعوت کرد و او به ایران آمد این تنها کمى شمار علماى خارجى در ایران نبود که به خدمت گرفتن کرکى و نظایر او را از نظر خاندان جدید التأسیس صفوى ارزشمند میساخت. مسئله مهمتر این بود که به خدمت گرفتن علماى شیعه خارجى که علقه و ریشهاى در جامعه شهرى ایران آن ایام نداشتند از نظر این قدرت جدید التأسیس که هنوز قوام چندانى نیافته بود بسیار مطمئن تر از توسل و تکیه بر علماى شیعى بومیاى بود که با طبقات ممتاز شهرهاى ایران منافع مشترکی داشتند. حتى از این هم مهمتر آن بود که متضمن تأکید بر نقش و وظیفه علماء بعنوان نگاهبانان شریعت و جانشینان امام معصوم(علیه السلام) بود. و به علماى صالح اجازه میداد اجتهاد کنند و بنابر روشهاى معتبر استنباط و استنتاج نتایج مطلوب و مورد نظر را از منابع فقهى استخراج نمایند.۹
راهی را که کرکى گسترده بود دیگران در طول قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم قمرى ادامه دادند. اگر چه علماى شیعهاى که از خارج چه از جبل عامل و چه از بحرین به ایران آمده بودند هیچگاه نتوانستند همه مقامات عالى را در تشکیلات مذهبى کشور قبضه کنند ولی با این حال علماى مهاجر به منصب شیخ الاسلامى در شهرهاى بزرگ وعظ و تبلیغ در مساجد و تدریس در مدارس برگزیده میشدند و به هر حال میتوانستند نقش مهمى در اشاعه آموزه و آیین معتدل و مسئول شیعى در میان مردم ایران ایفا کنند.
اعقاب و وابستگان کرکى تا سالها همچنان نقش و نفوذ بسیار در حیات مذهبى وسیاسى ایران داشتند. بنا بر آنچه که اشاره شد نتیجه میشود که نقش علماى مهاجر جبل عامل در دوره صفویه و تأثیرآنان را در نشر تشیع و علوم وابسته به آن در ایران نمیتوان نادیده گرفت. به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانى سید حسن الامین: اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک على اللهى و غلاه شیعه حتمى بود و در آنصورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبى جز این بود که هست.۱۰
به طور خلاصه علل مهاجرت علماى جبل عامل به ایران را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.
۱ـ رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران در دوره صفوى
۲ـ تهاجم سنگین ترکان عثمانى به منطقه شرق دریاى مدیترانه و تهدید آزادى واعتقادات دینى ساکنین شیعه مذهب منطقه جبل عامل لبنان
۳ـ مکاتبه على موبد آخرین حکمران سربدارى و شهید اول و دعوت از وى براى آمدن به ایران براى برقرارى و تثبیت شیعه اثنى عشری.
۴ـ استفاده از علماء براى کسب مشروعیت سلطه و حکومت خویش.
۵ـ تحقق عینى وظیفه فقها در نگاهبانى از شریعت به عنوان دانشیاران امام معصوم(علیه السلام).
۶ـ علاقه حکمرانان صفوى در استفاده از علماى جبل عامل براى ترویج و گسترش مذهب امامیه اثنى عشرى و تعادل بین افراط و تفریطى که در جامعه آن روز وجود داشت.
۷ـ در کشورهاى دیگر آن زمان مانند عراق مذهب رسمى سالها تشیع بود و نیازى به گسترش آن نبوده است.
پی نوشت:
۱- لبنان در یک نگاه -تدوین: سفارت جمهورى اسلا مى ایران – بیروت – ص ۱۱.
۲- ساختار اجتماعى لبنان و آثار آن – مصطفى معینی آرانى – ص ۱۲.
۳- همان منبع – ص ۱۴.
۴- همان منبع – ص۱۵.
۵- مرورى بر تاریخ فقه و فقها – دکتر محمد جعفری هرندى – ص۲۲۷.
۶- زمین در فقه اسلا می- جلد اول- حسین مدرسى طبا طبائى – ص ۶۷.
۷- ساختار اجتماعى لبنان وآثار آن – ص ۲۰.
۸- زمین در فقه اسلامى – جلد دوم – ص۷۴.
۹- ساختار اجتماعى لبنان و آثار آن – ص ۲۲.
۱۰- گزارشى از لبنان – محمد واعظ زاده خراسانى – نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد-ش ۱۴ – بهار۱۳۵۴- ص ۳۸
فهرست منابع
۱. جعفرى هرندى، محمد، مرورى بر تاریخ فقه و فقها،مرکز انتشارات علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بابل،چاپ: چاپخانه آذر نوش
۲. سفارت جمهورى اسلامى ایران – بیروت- لبنان در یک نگاه
۳. صدر، حسن و حر عاملى، محد بن حسن و احمد حسینى، تکمله امل الامل، به تصحیح محمود مرعشى،مکتبه آیه الله المرعشى، قم، ۱۴۰۶ ق =۱۳۶۴ ش
۴. فقیه، محمد، جبل عامل فى التاریخ، دارالاوضاء، بیروت،۱۴۰۶ ق = ۱۳۶۵ ش
۵. محمد واعظ زاده خراسانى، گزارشى از لبنان،نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد، شماره ۱۴، بهار ۱۳۵۴
۶. مدرس، عبدالرحمن بن نصرالله، تاریخ علماء خراسان، با مقدمه محمد باقر ساعدى خراسانى، کتابفروشى دیانت مشهد، مشهد، ۱۳۴۱
۷. مدرسى طباطبایى، حسین، زمین در فقه اسلامى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى،تهران، ۱۳۶۲
۸. مسجد جامعى، محمد، زمینههاى تفکر سیاسى در قلمرو تشیع، نشر المهدى،تهران، ۱۳۷۹
۹. معینى آرانى، مصطفى، ساختار اجتماعى لبنان و آثار آن، وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۲
عصمت رمضانى مشکانى