به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهل‌سنت می‌سازد، علمای این مذهب مجبور شده‌اند که امامت را مانند نماز و روزه  از فروع دین بدانند و از این‌رو خداوند و پیامبرش هیچ نقشی در معرفی و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روش های مختلفی قابل تعیین و انتخاب است که در زیر به این روش‌ها اشاره می‌شود:

۱٫ امام می‌تواند به وسیله اهل حل و عقد انتخاب شود چنانچه ابوبکر اینگونه انتخاب شد و امامت او تأیید گردید.

۲٫ از دیدگاه اهل‌سنت امامت امام به وسیله یک فرد از اهل عدالت نیز قابل انعقاد است و پس از انعقاد امامت، بر دیگران واجب می‌گردد که با او بیعت کنند از این‌رو ابوبکر به تنهایی خلافت را برای عمر منعقد گردانید و بعد از آن دیگران با عمر بیعت کردند. این روش را استخلاف هم می‌نامند.[۱]

۳٫ امام توسط شورای کسانی که برای امامت کاندید و نامزد شده‌اند نیز قابل انتخاب است. چنانچه عثمان با این روش انتخاب گردید. زیرا عمر شش نفر یعنی «عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف» را برای مقام امامت نامزد کرد که با هم مشورت کنند و یکی را به عنوان امام انتخاب کنند. در این شورای شش نفره طلحه و زبیر و سعد بن ابی وقاص کنار می‌روند و حق خودشان را به عثمان و علی و عبدالرحمن بن عوف واگذار می‌کنند و سپس عبدالرحمن بن عوف هم از حق امامت خود با این شرط می‌گذرد که وی بین عثمان و علی حکم قرار بگیرد. با پذیرفته شدن این شرط، او عثمان را خلیفه قرار می‌دهد.[۲]

۴٫ روش دیگر از نظر اهل‌سنت برای انتخاب امام، بیعت مردم است و امام علی علیه السلام با بیعت مردم به عنوان امام و خلیفه چهارم انتخاب گردید.[۳]

۵٫ راه پنجم انعقاد امامت در نزد اهل‌سنت اینست که کسی با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد و بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج بر علیه او را ندارند به دلیل اینکه خروج بر علیه حاکمی که با زور شمشیر، قدرت را به دست گرفته است اختلاف در بین مسلمین ایجاد می‌شود و باعث خونریزی می‌گردد.[۴]

پس از این مطالب که مورد پذیرش اهل سنت است، سوالات زیر از سوی اهل سنت نیاز به پاسخ دارند:

۱٫ اهل سنت این معیارهای انتخاب امام و خلیفه را از کجا به دست آورده اند آیا کمترین ارتباط را بین این معیارها و آموزه های اسلام می توانند ارائه دهند؟

۲٫ آیا جز این است که این معیارها از وقایع خارجی که در صدر اسلام در مسئله خلافت ابوبکر تا معاویه واقع شده استنباط شده اند. اگر کسی به نحوی دیگری هم خلیفه می شد آن هم یکی از معیارهای انتخاب خلیفه یا امام قرار نمی گرفت؟

۳٫ در پیروی از این گونه امامانی که هیچ ارتباطی با خدا و پیامبرش ندارند چه الزام عقلی و شرعی وجود دارد؟ و با چه معیاری کسانی که آنان را به عنوان جانشینان برحق پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی دانند از سوی اهل سنت تکفیر می شوند؟

پی نوشتها

[۱]. جمال الدین احمد بن محمد غزنوی، اصول الدین، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۹ بیروت، دار البشائر الإسلامیۀ، اول، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۸م.؛ ابوسعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبۀ فی اصول الدین، ج۱، ص۱۸۵، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه، چ۱، ۱۴۰۶ق.

[۲] . ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبۀ فی اصول الدین، ج۱، ص۱۸۵٫

[۳] . ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبۀ فی اصول الدین، ج۱، ص۵۴۵٫

[۴] . محمد الأمین بن محمد بن المختار شنقیطی، اضواء البیان، ج۱،ص۳۰، بیروت ، دار الفکر للطباعۀ والنشر، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م. ، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات.

نویسنده: حمید رفیعی