دعاشناسی

گنجینه گشایش

ای هد هد صبا به سبا می فرستمت

بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

در راه عشق مرحله قرب و بُعد نیست

می بینمت عیان و دعا می فرستمت

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر

در صحبتِ شمال و صبا می فرستمت

ای غایب از نظر که شدی همنشین دل

می گویمت دعا و ثنا می فرستمت[1]

دعا، خواستن و خواندن موجودی محدود و پرنیاز از نیرویی بی کران و بی نیاز است تا خزانه مُلک و ملکوت به روی او گشوده شود و جلوه ای جاودان یابد.

دعا، ارتباط عاشقانه انسان با محبوب حقیقی و پیوند باطنی با معشوق ابدی است که حیات روحی، نشاط قلبی، صفای باطنی و سلامت روانی ره آورد آن به شمار می رود.

دعا، سلاح انبیاء، کار و پیکار اولیاء، سیره عارفان و شیوه همیشه فرشتگان است و نیازی فطری و خواسته ای درونی قلمداد شده است به گونه ای که پروردگار مهربان خود فرمان دعاگویی به بندگان داده است که: «ادعونی استجب لکم اِنَّ الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم داخرین؛[2] مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، در حقیقت، کسانی که از پرستش من کبر می ورزند به زودی خوار در دوزخ در می آیند.»

افزون بر این، شیوه پیدا و پنهان بودن دعا (ادعوا اللّه تضرّعا و خفیة)[3] و بیان گوناگون آن را (قل ادعوا اللّه او ادعو الرّحمن ایّا ماتدعوا فله الاسماء الحُسنی)[4] گوشزد می کند؛ دعا را گنجینه گشایش مشکلات و راه رهایی از اندوه و غم معرفی کرده (قل اللّه ینجیکم منها و من کل کرب ثم انتم تشکرون)[5] و نشان روشنگر بندگان صالح خدا نامیده است (انهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین).[6]

او خود را جوابگوی خواسته بندگان خویش و نزدیک به آنان می نامد و دعای آنها را مایه رشد و سعادت و کمال و تکامل آنان می داند (و اذا سألک عبادی عنّی فَانّی قریب …)[7] و علاوه بر آن، توجه، لطف و عنایت خویش را به سوی بندگان با این حقیقت فطری و واقعیت معنوی هم سو می شمرد. (قل ما یعَبؤُا بکم ربّی لو لا دعآؤکم).[8]

چنین سخنان سبحانی و کلمات رحمانی موجب گردیده که پیشوایان پاک نهاد و روشن اندیش نیز نگاه و نگرشی عرشی نسبت به دعا، شرایط و لوازم اجابت آن از خود نشان دهند و پیروان خویش را به نوسازی معنوی و بازنگری درونی دعوت کنند.

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در گفتاری گرانبار دعا را «مغز عبادت» نامیده و «دوری از هلاکت، فنا و نیستی»[9] را نزدیکی با این ارمغان آسمانی معرفی می کند و برکات و درجات دعا را «برتری بسیار و برجسته در بهشت برین»[10] الهی بیان می نماید. «هیچ نعمتی را گرامی تر از دعا»[11] نزد خداوند ندانسته، عاجزترین مردم را ناتوانان[12] از این «عبادتِ افضل»[13] بیان می کند به گونه ای که «اعمال شایسته را نیمی از عبادات» و «دعا را نیمی دیگر»[14] می داند! و رو کردن این توفیق والا را مایه گشوده شدن درهای رحمت پروردگار به روی انسان تلقی می نماید.[15]

امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نیز با بینش علوی خویش دعای بندگان در پیشگاه پروردگار را «کلید رحمت و چراغی در ظلمت»[16] تفسیر می کند که «محبوب ترین» اعمال شایسته نزد خداوند[17] محسوب می شود. افزون بر آن، داناترین مردم در نگاه امام، بیشترین دعاکنندگان[18] دانسته شده است که این نعمت چشمگیر برای دین باوران، سپری شایسته است.[19]

دخت آفتاب، فاطمه زهرا(علیها السلام) ـ که آغوش این نوشتار بینشهای ناب او را در بر دارد ـ در فرازهای هفت گانه گفتار گهربار خویش، دایرة المعارفی درس آموز از دعا برای شیعیان و شیفتگان می گشاید تا ره توشه ای شایسته برای امروز و فردای آنان به حساب آید.

ارزش و اهمیت دعا در نگاه فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

شناخت، معرفت و عشق پرگستره زهرای مرضیه(سلام الله علیها) نسبت به ارتباط انسان با خدای خویش و ارزش بی کران راز و نیاز با معبود بی نیاز در وجود آن پاک بانو چنان عظمتی داشت که پدیده های ناپایدار زندگی ـ که دل و دین از بسیاری می رباید و آنان را به سوی خود مشغول و مجذوب می سازد ـ بی ارزش دانسته می شود و یک دعا در هنگامه نیازِ بسیار به کمکهای مادی زندگی در بینش روشنگر آن حضرت، «محبوب تر از دنیا و آنچه در دنیاست» محسوب می شود!!

روزی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) رو به دخت دلبند خویش کرد و با توجه به مشکلات مادی و نیازهای ضروری زندگی او فرمود: دخترم! آیا دوست داری دعایی به تو بیاموزم که هیچ کس آن را نمی خواند مگر آنکه خواسته های او تحقق می یابد؟

زهرای عزیز(سلام الله علیها) بی درنگ پاسخ داد: «یا اَبَه! لَهذا احب الیّ من الدّنیا و ما فیها؛[20] پدرجان! چنین دعایی از دنیا و آنچه که در آن است، نزد من محبوب تر است.»

آری:

طفیل هستی عشقند آدمی و پری     ارادتی بنما تا سعادتی ببری [21]

روزی دیگر پس از رحلت دردآلود سرسلسله رسولان هستی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، که زنان بنی هاشم در منزل آن حضرت اجتماع کرده بودند تا به عزاداری بپردازند، چون ارزشهای جاهلیت در سخنان آنان به عنوان افتخار مطرح گردید، فاطمه(سلام الله علیها) رو به آنها کرد و با سخنی کوتاه، بلندای بصیرت خویش را نسبت به دعا در پیشگاه پروردگار نمایان ساخت و فرمود: «اترکن التَّعداد و علیکنَّ بالدّعا؛[22] [ای زنان عزادار!] دست از شمارش افتخارات و صفات بردارید و به دعا و راز و نیاز بپردازید.»

چرا باید دعا بخوانیم؟

اجازه دعا کردن از سوی پروردگار به انسان، خود بزرگترین نعمت الهی است که نشان از لطف و رحمت او به بندگان خویش دارد. این عنایت گاه با دعوت خداوند به طور مستقیم انجام می شود و بسیاری از سر شور و عشق لب به دعا با خدای خویش می گشایند که او خود فرمود: «ادعونی استجب لکم؛[23] بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.»

و گاهی دل مشغولی های فریبنده زندگی چنین زمان زرینی را از افرادی می رباید و خداوند مهربان برای هدایت و سعادت، او را به مشکلات و بلاها گرفتار می کند تا شبی یا دمی رو به سوی خالق خویش نماید و از فرو رفتن در دنیای مادی باز ماند. حقیقتی که در قرآن کریم بدین گونه ترسیم شده است: «فاخذناهم بالبأساء و الضرّاء لعلّهم یتضرُّعون؛[24] پس آنان را با مشکلات و سختیها گرفتار کردیم تا شاید به درگاه حق تضرع کنند.»

اما برخی افراد که در آنها آن جوشش درونی و این کوشش بیرونی احساس نمی شود، به گونه ای دیگر مورد عذاب قرار می گیرند. اینان با فرو باریدن نعمتهای رنگارنگ و خیره کننده ـ که ره آوردی جز غرور قدرت و نسیان و عصیان نخواهد داشت ـ دچار عذابی دردناک و غیر قابل بازگشت می شوند تا لحظه ای در غوغای فراوان داراییها و خودپرستیها فرصت بازگشت به درگاه خداوند نیابند و عمری را در اسارت هواها و هوسها به خیال دستیابی به سراب سعادت و جاودانگی سپری کنند.

قرآن کریم سرگذشت اینان را چنین بازگو می کند: «فلمّا نَسُوا ما ذکّروا به فَتَحْنا علیهم ابوابَ کل شی ء؛[25] پس هنگامی که آنچه را به آن تذکر داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی را به روی آنها باز کردیم.»

بی شک چنین افرادی به خاطر غفلت و معصیتِ خود هرگز مورد توجه پروردگار خویش قرار نمی گیرند که او خود فرمود: «قل ما یعبوأ بکم ربّی لو لا دعاؤکم؛[26] [ای رسول ما] بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم به شما توجهی نمی کند.»

و سرانجام نیز به خاطر آنکه دنیا مزرعه آخرت است، انعکاس غفلت خویش را در آخرت می یابند و به آنان گفته می شود: «الیوم ننساکم کما نسیتم لقاء یومکم هذا؛[27] امروز فراموشتان کردیم، همان گونه که شما ملاقات این روز را فراموش کردید.»

این فرهنگ معرفتی و قرآنی در سخن و سیره بزرگ بانوی هستی، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خوبی نمایان است، زیرا آن عزیز عرشی برای قرب و نزدیکی به خداوند و دوری از غفلت روزمره در زندگی دارای دعایی خاص برای مناجات با پروردگار بود و هماره صحن و سرای دل و دیده را با چنین دعایی نورباران می کرد. ماجرا را از زبان صحابی صمیمی اهل بیت (علیهم السلام)، سلمان فارسی می شنویم که چنین بازگو می کرد:

دخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، پس از ملاقات با حوریان بهشتی، از خرمای خوش بویی که به آن حضرت تقدیم کردند، به من عطا فرمود. آن تعداد خرما را در دست داشتم و در مدینه با هر گروهی از اصحاب که ملاقات می کردم می گفت: چه عطر دلنشینی؟ آیا مشک ناب با خود داری؟ هنگام افطار از آنها خوردم، بدون هسته بود.

چون داستان خود را برای فاطمه(سلام الله علیها) بیان کردم، با تبسّم به من فرمود:

این خرمای معطر بهشتی از درختی است که برای یکی از دعاهای من آفریده شده است. من آن را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آموختم. آن دعا این است:

«بسم اللّه النّور، بسم اللّه الذی یقول للشی ء کن فیکون، بسم اللّه الذی یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور، بسم اللّه الذی خلق النّورَ من النّور، بسم اللّه الذی هو بالمعروفِ مذکور، بسم اللّه الذی انزل النّور علی الطور بَقَدرٍ مَقدور فی کتاب مسطور علی نبیٍ محبور؛[28] به نام خدای نور، به نام خدایی که به هر چیز می گوید باش، پس می باشد. به نام خدایی که چشمها و نگاههای پنهان و راز سینه ها را می داند. به نام خدایی که نور را از نور آفرید، به نام خدایی که به نیکی یاد می شود، آنکه نور را بر کوه طور نازل کرد، به اندازه ای معیّن، در نوشته ای بر پیامبری عظیم.»

بصیرت و بینایی معنوی و ملکوتی فاطمه (علیها السلام) افزون بر هنگام حیات، زمینه ساز برکات بسیار پس از وفات او نیز می گردید، از این رو با همسر عزیز خود، امام علی(علیه السلام) وصیتی این گونه مطرح می کند تا تمامی بانوان امروز و هر روز هماره از گذر لحظه ها و فرصتهای زودگذر به فردای جاودان و ابدیت خویش دل بسپارند و هرگز اسیر جنجالها و هیاهوهای ظاهری زندگی نشوند. زهرای اطهر در سفارشی اینچنین به امیر مؤمنان(علیه السلام) می فرماید:

«اذا اَنَا مِتُّ فتولّ انت غسلی و جهّزنی و صلّ علیّ و انزلنی قبری و الحدنی و سوّ التراب علیّ و اجلس عند رأسی قبالة وجهی فاکثر من تلاوة القرآن و الدّعا فانّها ساعةٌ یحتاج المیّت فیها الی اُنس الاحیاء …؛[29] [علی جان!] هنگامی که وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر بگذار و دفنم کن. خاک بر روی قبر من بریز و مساوی [با زمین] کن و بر بالینم بنشین و زیاد قرآن و دعا بخوان زیرا در چنین لحظه هایی میّت به انس گرفتن با زندگان محتاج است.»

تأثیر زمان و مکان در استجابت دعا

آنچه در اجابت دعاها و رسیدن به خواسته ها تأثیر بسیاری دارد و گاه در ردیف شرایط و آداب دعا قرار گرفته و تلاش انسان نیازمند را به نتیجه می رساند، استفاده از زمان و مکان شایسته به هنگام لب گشودن به دعا است. امام سجاد(علیه السلام) در روز عرفه چون با خدای خویش سخن می گوید، شرافت عرفات و قداست آن را مطرح می کند و چنین بیان می کند:

«… و کنون به سوی تو آمده ام و در این مکان که شرافتش داده ای در مقابل و درگاهت ایستاده ام به امید رسیدن به آنچه که نزد توست و تمایلم به سوی تو.»

و یا به هنگام اجازه گرفتن در کنار سرداب مقدس حضرت مهدی(علیه السلام) در سامرا و در زیارت آن حضرت در آن مکان والا چنین می خوانیم:

«پروردگارا! به راستی که این بقعه ای است که آن را پاکیزه گردانیدی و مکانی است که شرافتش داده ای و علایم راهنمایی است که آن را پاکیزه ساخته ای و جایی است که راهنمایان توحید را در آن آشکار کرده است.» تأثیر زمان نیز در دعاها و مناجات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به گونه ای چشمگیر نمایان است، همان گونه که چون به ماه رمضان اشاره کرده اند آن را ماه نزول قرآن، هدایت مردمان و دلایلی از هدایت و فرقان (تشخیص حق از باطل) نام نهاده و زمان انابه و توبه و آزادی از آتش دوزخ بیان کرده اند.[30]

یا در تأویل «لیال عشر» در سوره والفجر، دهه ذی الحجه را مصداق تام و تمام آن نامیده اند.[31] این نگرش درس آموز در آموزه های زندگانی دخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فاطمه زهرا(علیها السلام) به خوبی مشاهده می شود. از این رو آن حضرت پس از جنگ احد، هر پنجشنبه، بر سر قبر حمزه سیدالشهداء به دعا و مناجات می پرداخت و یا به هنگام فشار غاصبان و ستمگران چون آنان را تهدید به نفرین کرد تا شوی عزیز خود، امام علی(علیه السلام) را از چنگال ددمنشانه آنها رها سازد، مرقد مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برگزید و فرمود: «یا سلمان! یریدون قتل عَلیٍّ و ما عَلی علیٍّ صبرٌ فَدَعْنی حتّی آتی قبر ابی فَاَنشرنَّ شعری و اشقَّ جیبی و اصیحَ الی ربّی؛[32] ای سلمان! آنان قصد جان علی را دارند و من در شهادت علی نمی توانم صبر کنم. صبرم تمام شده است، مرا به حال خود بگذار تا کنار قبر پدرم بروم، موهایم را پریشان سازم و گریبان چاک کنم و به درگاه خدا ناله سر دهم.»

دیدگاه قدسی آن بانوی پاک و تابناک در باره زمان دعا و راز و نیاز به گونه ای بود که هماره به روز مبارک جمعه و ساعات پایان و هنگام غروب آفتاب آن توجه داشت. روزی می گفت پدرم در باره جمعه می فرمود: «اِنَّ فی الجمعة لساعةً لا یوافقها رجلٌ مسلم یسأل اللّه عزّ و جل فیها خیرا الا اعطاه ایّاه. فقلت یا رسول اللّه : اَیّةُ ساعةٍ هی؟ قال اذا تولیّ نصفُ عینِ الشمس للغروب؛[33] در روز جمعه ساعتی است که هر خواسته خیر و نیکویی در آن ساعت به اجابت می رسد.

پرسیدم: یا رسول اللّه کدام ساعت است؟

فرمود: آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.»

دعای مستجاب و غیر مستجاب

آگاهی از شیوه ها و ریشه های استجابت دعا، موفقیت بزرگی است که همگان به دنبال دستیابی به آن هستند. برخی برای پی بردن به راز و رمز این توفیق چشمگیر، سؤالات بسیاری مطرح می کنند و گاه تأکید و تکرار بر دعای خویش را مایه استجابت می دانند، غافل از آنکه در معارف ناب آسمانی حقایقی دیگر در این باره به چشم می خورد. داستانی درس آموز در این باره با هم می خوانیم:

ابراهیم بن هاشم گفت عبداللّه بن جندب را دیدم که در عرفات و در روز عرفه، حال بسیار خوشی داشت، پیوسته دستان او رو به آسمان بلند بود و اشک از دیدگانش جاری، تا بر صورتش می غلطید و به زمین می رسید!

چون مردم از دعا فارغ شدند به او گفتم در این پایگاه هیچ کس را بهتر از تو ندیدم. گفت: به خدا قسم دعا نکردم مگر برای برادران مؤمن خود زیرا از امام موسی بن جعفر(علیه السلام) شنیدم که می فرمود:

«هر کس برای برادران مؤمن خویش، پشت سر آنها دعا کند از عرش ندا می رسد که از برای تو صد هزار برابر باد؛ به خدا قسم دست برندارم از صد هزار برابر دعای فرشتگان که به طور قطع قبول است برای یک دعای خودم که معلوم نیست مستجاب شود یا نه!»[34]

این معرفت ربّانی و آموزنده وحیانی در سخنان آسمانی معصومان (علیهم السلام) به خوبی نورافشانی می کند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دعای پدر برای فرزند، دعای امام عادل، دعای مظلوم و دعای پشت سر دیگران را سریع الاجابه و مقبول پیشگاه پروردگار می شمرد و حتی در پاره ای سخنان تیزتر از شمشیر در اجابت بیان می فرماید.[35] همان گونه که دعای اطفال امت خود را ـ تا زمانی که به گناه آلوده نشده اند ـ مستجاب می دانست.[36]

این بینش و گرایش در سلسله گفتار و رفتار دخت آن حضرت نیز به خوبی نمایان است. فاطمه (علیها السلام) در هنگامه های اجابت دعاها و عبادات، نخست دیگران را بر زبان می راند و با مطرح ساختن آنان تقاضای پذیرش دعای خویش را برای امت می نمود.

زمانی امام حسن(علیه السلام) مادر خود را دید که همواره لب به دعا گشوده است و تنها برای برادران و خواهران ایمانی و همسایگان طلب رحمت و مغفرت و اجابت می کند. رو به او کرده گفت:

مادرجان! چگونه است که هرگز برای خودت دعا نمی کنی؟

حضرت پاسخ داد: «الجارّ ثم الدّار؛[37] نخست همسایه سپس خانه خود.»

اسماء بنت عمیس، همسر جعفر طیّار نیز می گوید در لحظه های پایانی عمر حضرت زهرا(سلام الله علیها) متوجه آن بزرگ زنان عالم بودم. او ابتدا غسل کرد، سپس لباسها را عوض نمود، آنگاه در خانه مشغول راز و نیاز با خدای خود شد. جلو رفتم، آن حضرت را دیدم که رو به قبله نشسته است و دستها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا می کند: «الهی و سیّدی اسألک بالّذین اصطفیتهم و ببکاء وَلَدیَّ فی مفارقتی ان تغفر لعصاة شیعتی و شیعة ذرّیتی؛[38] پروردگارا! مولایم! به حق کسانی که آنان را ـ به پیامبری ـ برگزیدی و به سرشک دیدگان دو فرزندم ـ حسن و حسین ـ در فراق من، از تو می خواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایی.»

ما برآریم شبی دست و دعایی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

دلِ بیمار شد از دست، رفیقان مددی

تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم

مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نی

کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم[39]

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود: در روز قیامت از سوی پروردگار ندا می رسد ای فاطمه! هرچه می خواهی از من درخواست کن تا به تو عطا کنم و تو را خرسند نمایم.

دخترم زهرا عرض می کند: «الهی انت المُنی و فوق المُنی، اسألک ان لا تعذّب محبّی و محبّی عترتی بالنّار؛[40] خدایا! تو امید من و بالاتر از امید من هستی، از تو می خواهم که دوستان من و دوستان خاندان مرا به آتش دوزخ عذاب نکنی.»

فاطمه (علیها السلام) خود نیز در مشکلات زندگی از برخی تقاضای دعا می نمود تا از این طریق سریع تر و بهتر به اجابت نزدیک شود. روزی آن حضرت ضمن «التماس دعا» گفتن به پدر از او درخواست دعا کرد تا فرزند عزیزش امام حسن(علیه السلام) که دچار مریضی و درد و اندوه است آرام و قرار یابد، رو به رسول خدا کرد و گفت: «یا رسول اللّه ! ادع اللّه لابنک ان یشفیه؛[41] ای رسول خدا! خداوند را بخوان ـ و دعا کن ـ تا فرزندت را شفا دهد.»

با نگاهی به معارف قرآن به خوبی این شیوه را سیره همیشه انبیاء الهی می یابیم، زیرا آنان نیز برای دستیابی به اجابت و فراهم سازی سعادت پیروان خود، لب به دعا می گشودند؛ رسولانی چون حضرت آدم، موسی، عیسی، لوط، ابراهیم، نوح، یونس، زکریا، ایوب، شعیب (علیهم السلام)[42] و سرسلسله آنان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) که برای امت خویش دعا می کردند و از فرصتهای مناسب و زمانهای زرّین نسبت به دعای پشت سر برادران و خواهران دین باور بهره می بردند.

از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دعاهای متعددی به ما رسیده است که در منابع حدیثی ذکر شده است. پیشتر پیام زن قطعات بسیاری از این دعاها را با عنوان «زمزمه های فاطمه(سلام الله علیها) » طی سه سال، از شماره 37 تا شماره 72، به گونه ای زیبا ترجمه کرده و در اختیار علاقه مندان گذاشته است.

مجله: احمد لقمانی؛پیام زن- آذر 1380، شماره 117

پی نوشتها:

[1] . دیوان حافظ، غزل شماره 91 (با گزینش).

[2] . غافر، 60. ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج4، ص848.

[3] . اعراف، 55. ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج2، ص354؛ تفسیر التبیان، ج2، ص129.

[4] . اسراء، 110. ر.ک: تفسیر التبیان، ج2، ص130.

[5] . انعام، 63 و 64.

[6] . انبیاء، 90.

[7] . بقره، 186. ر.ک: تفسیر التحریر، ج24، ص181.

[8] . فرقان، 77. ر.ک: تفسیر پرتوی از قرآن، ج1، ص295؛ تفسیر التبیان، ج7، ص275.

[9] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج93، ص300.

[10] . همان.

[11] . همان، ج93، ص294.

[12] . همان، ص291.

[13] . کنزالعمال، خ3134.

[14] . همان، خ3137.

[15] . همان، ج2، ص62.

[16] . بحارالانوار، ج93، ص200.

[17] . کافی، ج2، ص467 و 468.

[18] . غررالحکم و دررالکلم.

[19] . کافی، ج2، ص468.

[20] . بحارالانوار، ج92، ص404 و 405.

[21] . دیوان حافظ، غزل 443.

[22] . خصال صدوق، ج2، ص159؛ فروع کافی، ج1، ص59؛ وسایل الشیعه، ج2، ص892.

[23] . غافر، 60.

[24] . انعام، 42. ر.ک: زخرف، 48 (و اخذناهم بالعذاب لعلّهم یرجعون).

[25] . انعام، 44.

[26] . فرقان، 77.

[27] . جاثیه، 34.

[28] . مهج الدّعوات، ص7.

[29] . بحارالانوار، ج79، ص27؛ بیت الاحزان، ص176.

[30] . مفاتیح الجنان، دعاهای ماه مبارک رمضان و دعای ابوحمزه ثمالی.

[31] . تفسیر البرهان، ذیل آیه 1 و 2 سوره والفجر.

[32] . کتاب عوالم، ج11، ص406؛ الوافی، ج2، ص187؛ اختصاص، ص181؛ کافی، ج8، ص238.

[33] . معانی الاخبار، ص113 و 114.

[34] . منتهی الآمال، ج12، ص164.

[35] . بحارالانوار، ج74، ص84 و ج77، ص47 و ج93، ص355.

[36] . همان، ج293، ص357.

[37] . علل الشرایع، ج1، ص183؛ لئالی الاخبار، ج4، ص107؛ کشف الغمه، ج2، ص25؛ دلایل الامامه، ص56.

[38] . ذخائر العقبی، ج1، ص196؛ کوکب الدرّی، ج1، ص254.

[39] . دیوان حافظ، غزل شماره 370 (با گزینش).

[40] . بیت الاحزان، ص27.

[41] . بحارالانوار، ج59، ص104.

[42] . تفسیر جامع البیان، ج9، ص189؛ تفسیر الجدید، ج4، ص372 و ج3، ص363؛ حجة التفاسیر، ج3، ص252؛ تفسیر الکاشف، ج2، ص311؛ تفسیر الکبیر فخر، ج8، ص204 و ج12، ص131 و ج19، ص131 و ج21، ص181 و ج22، ص35؛ تفسیر احسن الحدیث، ج9، ص490.