زندگی مشترک، افقی است روشن و جلوهگاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی تواناییها و مهارتهای خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. زیرا این مهارتها و تواناییهای انسان است که در وقت لزوم، به یاری او میآید تا مشکلات، اختلافات و نقاط ضعف و کاستیهای زندگی مشترکش را برطرف نماید. حال چنانچه زندگی مشترکی که بر اساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم تواناییها و مهارتهای هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها رو به رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یک زندگی مشترک، همیشه در گرو تواناییها و مهارتهای خاصی است که در حقیقت تضمین کنندهای قابل اطمینان برای خوشبختی زوجین به حساب میآیند.
به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید، سعی شده است تا به صورت اجمال، به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از تواناییها و مهارتهای لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.
مهارت در خودآگاهی
آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک میکند با تواناییها و ضعفها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک، بهتر و عمیقتر با مسائل رو به رو شود. این خودآگاهی، به شخص نشان میدهد که چگونه میتواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم، کنترلشان نماید تا منجر به هیچ گونه ناراحتی نگردد. خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها میشود. همچنین اهداف زندگی را مشخصتر و واقع بینانهتر نشان میدهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان میسازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهلتر مینماید، به زندگی او آرامش میدهد و احساس رضایتمندیاش را رونق میبخشد.
«خودآگاهی»، تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها میشود. به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمیها، تواناییها، ضعفها، ارزشها، مسئولیتها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.
کشف و درک و شناخت مهارتها و تواناییهای خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود بر اساس هدف اصلی زندگی اش، برنامهریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که میتوان برای خودآگاهی منظور نمود، آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوتهای بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوتهای میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخشهای مربوط به مهارت خودآگاهی است.
شناخت تفاوتهای میان زنان و مردان
در یک بعد کلی میتوان گفت انسانها، تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند که دلایلشان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوتهای بین زن و مرد، تفاوتهای عمدهای است. برخی از این تفاوتها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند. بیشترین این تفاوتها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، میتوان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:
۱ – دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی، کاملاً متفاوت است. این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبههای فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب میآِید. دیگر آن که جنبههای عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زنها وجود دارد. این تفاوتها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش میشود.
۲ – استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد. استقلال مردها، از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و میخواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، میتواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور میکند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.
۳ – زنان میخواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت میدهند. چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بیتوجهی و بیمسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده میشود و واکنشهای عاطفی شدید نشان میدهد. زیرا آنچه برای زنها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام میگذارد و به سلامت وعقیده و… آنان اهمیت میدهد.
۴ – مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است. با مراجعه به فرهنگهای مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیضهای جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانوادههایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ مینماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده میشود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را میتوان یکی از این ناراحتیها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.
۵ – صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است. زنها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانیها، استرسها و ناراحتیهای خود را تعدیل وتخلیه مینمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل، چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.
۶ – نگاه مردان به مسائل، کلیتر است. مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمیشوند، در حالی که زنها، به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب میشود زن تصور کند مرد، درباره بسیاری از مسائل بیدقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول میسازد.
۷ – جذابیتهای جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد. مردها بیش از زنها، تحت تأثیر جذابیتهای جسمی و آراستگی زن قرار میگیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوتهای مهم آنهاست.
۸ – زنها، عاطفیتر از مردها هستند. یکی دیگر از تفاوتهای عمده بین زن و مرد، عاطفیتر بودن زنان است و این انتظاری است که زنها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و… را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیههایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری رو به رو میشود که نسبت به این مسائل، بیاعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بیعلاقه و بیاهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک میشود. لذا آگاهی از این نکات، ضمن آن که از ناراحتیهای بسیاری جلوگیری میکند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد میدهد و او را به موفقیت میرساند.
مهارت در همدلی با افراد
همدلی با افراد، مهارت خاصی میخواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسانها کمک بسیاری میکند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور میکنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمیتوان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاهها، سلیقهها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را میتواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، میتوانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.
اصول مهارت همدلی
۱ – به صحبتهای دیگران خوب گوش کنید.
هنگامی که کسی صحبت میکند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمیتوان هم کتاب خواند و هم به صحبتهای طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که میگوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.
۲ – با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.
هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمیتوان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کنندهای سخن میگوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.
۳ – به احساسات و هیجانهای طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن میگوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش میپردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیتهای احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او میکنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.
۴ – خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
تنها در این صورت است که میتوانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را دربارهاش داشته باشید.
۵ – در همدلی با طرف مقابل، از جملههای قاطع استفاده نکنید.
معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد میسازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمهها و جملههای قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشتهایم، نه تنها همراه و همدل او نبودهایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کردهایم.
مهارت حل اختلاف
این مهارت نیز، همانند بقیه مهارتها، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعیتر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونهای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.
اصول مهارت حل اختلاف
– صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.
حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
– منفی سخن نگویید.
اگر برای وصل کردن، قدم جلو میگذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.
– در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.
به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش میشود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتیها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهلتر مینماید.
– از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
– احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.
چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، میخواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونهای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.
– نظر و عقیده خود را بیان کنید.
ناراحتی خود را عنوان کنید و دربارهاش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.
– دیگری یا دیگران نیز حق دارند.
به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتیها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آمادهتر مینماید.
– عذرخواهی مشکل نیست.
در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمیکند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز میسازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
– هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.
برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتیها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتیها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.
لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زنها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.
مهارت تصمیمگیری
تصمیمگیری نیاز به مهارت دارد. انسانها به صورتهای مختلفی تصمیمگیری میکنند، خواه این تصمیم درباره معاملهای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.
انواع تصمیمگیری
۱ – تصمیمگیری احساسی؛ که تصمیم بر اساس یک احساس خاص (عشق، خشم، کینه، حسادت و کمک و…) گرفته میشود.
۲ – تصمیمگیری اجتنابی؛ تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی میکند تا آنجا که میتواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود میآورد که فرد، فرصتهای مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
۳ – تصمیمگیری اخلاقی؛ تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه میکند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.
۴ – تصمیمگیری تکانشی؛ این نوع تصمیمگیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیتها و شرایط صورت میگیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله میکند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او میگیرد.
۵ – تصمیمگیری مطیعانه؛ سبک تصمیمگیری مطیعانه، میتواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیمگیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم میگیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا میشود، نقشی در این تصمیمگیری داشته باشند. نمونه این تصمیمگیری را میتوان در ازدواجهای سنتی مشاهده کرد.
۶ – تصمیمگیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیمها، تصمیمی است که بر اساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیمگیری عقلانی، بر اساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده میشود.
اصول تصمیمگیری عقلانی
تصمیمگیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارتها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:
– مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی است که فرد متوجه میشود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری مینماید.
– حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات: با راه حلها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را مییابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.
– ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب: فرد پیامدهای متفاوت از انتخابها را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.
– تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی که گرفته میشود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.
– برنامهریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامهریزی دقیق دارد.
– اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامهریزی شده میشود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری، نامزدی، خرید و غیره دارد.
– ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی میپردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر میکرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار میدهد تا برای برنامه آیندهاش، شروع به برنامهریزی کند.
چرایی و اهداف ازدواج
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژه است. این پیمان و قرارداد، افزون بر این که از استحکام خاص برخوردار است، «میثاقاً غلیظاً» (نساء، ۲۱) دارای یک ارزش و منزلت الهی و خدایی ویژه میباشد و در سطح دیگر قراردادهای اجتماعی قرار نمیگیرد تا صرفاً از قواعد عمومی آن قراردادها پیروی کند.
شاید بتوان گفت: قویترین پیمان و مقدسترین قرارداد است که آدمی با اعتماد به آن، والدین و خواهر و برادر خود را رها کرده و راضی میشود با فردی که شناخت زیادی از وی ندارد، هم پیمان شود و همهی دارایی خود را با او به مشارکت گذارد. گویا به همین جهت است که در روایات از این قرارداد به «قلاده» تعبیر شده و هشدار داده شده است که متوجه باشید عنان اختیار خود را به دست چه کسی میدهید و چه کسی را کنار خود قرار میدهید و شریک مال و دین و اسرار خویش میسازید.
*علت اساسی تشریع ازدواج
علت اساسی تشریع ازدواج، پاسخ به ندای فطرت و نیازهای (روحی، روانی، جسمی) طبیعی انسان است. تمام قوانین و مقرّرات اسلام، از زیر ساختهای فطری و طبیعی به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان، سرچشمه میگیرند. این قوانین و مقرّرات به شکلی برآورندهی نیازهای فطری و طبیعی انسان هستند و در پرتو این قوانین، سلامت و رشد آدمی تضمین میشود. فلسفهی اساسی و بنیانی ازدواج همانند تمام احکام و مقرّرات آن، پاسخ به ندای فطرت خداجوی انسان است. ازدواج از این روی در اسلام، تشریع و مورد ترغیب قرار گرفته است که میتواند به نیازهای فطری آدمی پاسخ شایسته داده و سلامت و تعالی وی را زمینهسازی نماید. لذا افرادی که از ازدواج روی میگردانند، در واقع به طور ناخودآگاه با فطرت و طبیعت خود به جنگ برخاستهاند. در نتیجه، چون برخلاف فطرت و نیاز طبیعی حرکت میکنند، با دشواری و مشکلات فراوان مواجه میشوند و از مسیر اعتدال و جادهی تکامل و رشد خارج میشوند.
*علل فرعی تشریع ازدواج
– تأمین آرامش روح و روان و سکون دل و جان
از جمله علل ازدواج در دیدگاه اسلام، تأمین آرامش و سکون است. «من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و…» (روم، ۲۱)، «از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان برای شما همسرانی را آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید.» این آرامش از اینجا ناشی میشود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایهی شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر میباشند. (مکارم شیرازی، ۱۳۶۸: ج۱۶، ص۳۹۱)
– حفظ نوع بشر
از دیگر علل تشریع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع میباشد. این علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است که روایات نقل شده از اولیای دین، فرزندآور بودن را از صفات شایسته زنان برای ازدواج میشمارد (عندلیب، ۱۴۲۲ق: ج۱، ص۱۴۰) و فرزند داشتن را مایه برکت میداند. (کلینی، ۱۳۶۷: ج۵، ص۴۷۴، ح۲)
– حفظ دین
ازدواج نوعی تأثیر در تأمین مصونیت از انحرافها، کژیها و لغزشها دارد و همین حالت موجب فراهم شدن جایگاهی متفاوت با قبل برای شخص مزدوج میشود و نوعی، فضیلت، برتری و دوری گزیدن از تخلفات را به همراه دارد و تقید فرد را به فضایل، آداب دینی و معنوی بیشتر میسازد. گویا از همین روی اولیای دین میفرمایند: «کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ نموده است.» (الحر العاملی، ۱۴۰۳ق: ج۱۴، ص۵) یا در سخنی نورانی و نغز، پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «مردان مجرد را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیک و ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد کند.» (مشکینی، ۱۳۶۶: ص۱۴)
– رشد شخصیت و احساس مسئولیت اجتماعی
مسئولیتپذیری و بیرون آمدن از حصار خودبینی و طبیعت فردی و متعهد شدن در برابر دیگران و به دنبال آن فراهم شدن زمینهی رشد اجتماعی، از دیگر علل و فلسفههای تشریع ازدواج است. این تأثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگر نمیتوان سراغ گرفت. انسان تنها در پرتو ازدواج میتواند به شخصیت اجتماعی خود دست یابد و پختگی شخصیت پیدا کند. (مکارم شیرازی، ۱۳۶۸: ج۱۴، ص۴۶۵) ازدواج اولین مرحلهی خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. (مطهری، ۱۳۶۲: صص۲۵۲-۲۵۱) اگر راهی غیر از این برای رسیدن به این مطلوب وجود داشت، به طور یقین اسلام آن را معرفی مینمود. این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمیشود.
ازدواج آری، استرس نه
استرس، اختاپوس عصر حاضر است. حتی اگر خیلی قدرتمند و صبور باشی! اما آیا راه نجاتی وجود دارد؟با توجه به زندگی ماشینی و توسعه و پیشرفت ثانیهای آن در جامعه امروزی، وجود استرس، تبدیل به معضلی اجتناب ناپذیر گردیده است. یادآوری این نکته که فشار بالای روانی ناشی از این زندگی ماشینی، همواره روی انسان اثر منفی میگذارد و عواطف و احساسات او را به صورت جدی جریحه دار کرده و مانعی نامرئی برای کنترل اختیارش به دست خویش میشود، بحثی است که به کرات در اغلب رسانهها بدان پرداخته شده است. به همین جهت هدف اصلی این مطلب را به بحث پیرامون «استرس مثبت» یا استرس ناشی از رویدادهای شادی آور نظیر ازدواج اختصاص داده، ضمن آن که به شرح عناوینی مشخص از استرس پرداخته و در ادامه، راههای مقابله با این استرسها را عنوان خواهیم نمود.
استرس یعنی چه؟
استرس، حالتی است که در آن فرد مجبور به کاری میشود، یعنی هنگامی که فرد نتواند فشار روانی را که بر او واقع گردیده است تحمل نماید، دچار استرس یا تنش میشود. به عبارتی علمیتر، استرس، یعنی دوباره سازگار شدن فرد با شرایط و موقعیتهای جدید. هر جا که تغییری در زندگی روی دهد، ما با یک استرس رو به رو میشویم. ترس از عدم توانایی در تحمل شرایط پیش آمده، اضطراب و نگرانی را در وجود انسان شعله ور میسازد. به طور کلی میتوان گفت که اضطراب و نگرانی یک حس و حالت روحی ناخوشایند از نگرانی و تردید است که برای مدتی تعادل و ثبات روانی فرد را بر هم میزند. استرس یا هیجان و دلهره، در تمامی حالات زندگی و البته باتوجه به ظرفیت و توان تحمل افراد ممکن است به وجود آید.
افراد مبتلا به استرس چگونه اند؟
افراد مبتلا به استرس، به نظم بیش از حد، سختکوشی و جدی بودن، بسیار پایبندند. اگر قراری داشته باشند، زودتر از طرف مقابل، در محل مورد نظر حاضر خواهند شد. اگر قرار باشد کاری انجام دهند، با بیقراری به استقبال آن کار میروند. غذا را سریع تناول میکنند. در رانندگی، صحبت کردن، راه رفتن و در مجموع انجام کارهای روزانه، بسیار عجله دارند. به زبانی، افراد مبتلا به استرس، بسیار عجول و بیطاقت و نگران عمل میکنند.
نقش خانواده در تولید و ریشه استرس
تظاهر استرس، یا هیجانات بالا میتواند مربوط به زمانی باشد که فرد، دوران کودکیاش را طی میکرده است، چرا که شکلگیری و قوام شخصیت کودک به طور معمول، در چهار سال اولیه زندگی صورت میپذیرد. چنانچه در میان این چهار سال، کودک را به لحاظ شیطنتهای کودکانهای که دارد، سرکوب نماییم و ترس را به او بشناسانیم و یا تنبیه مداومی را دربارهاش به کار ببندیم، کودک را در ضمیر ناخودآگاهش، دچار استرس ذخیره شده و پایداری کرده ایم. همچنین، مشاجرههای خانوادگی و اوضاع نابسامان و نامطلوب اقتصادی و تزلزل موجود در خانواده نیز از دیگر عواملی هستند که کودک را دچار استرس پایدار خواهند نمود. البته هجوم ناراحتیها، مسئولیتها و معضلات گوناگون در سنین بالاتر را نیز به عنوان عوامل دیگر استرسزا، نباید از یاد برد.
انواع استرس
استرسهای موجود در زندگی افراد، بسیار گوناگون و متنوعاند؛ بدین لحاظ میتوان آنها را در یک طبقهبندی شدید تا خرد (کوچک)، مورد بررسی قرار داد:
۱- استرسهای فاجعهآمیز یا شدید. شامل: حوادث و فجایعی همچون؛ جنگ، آتش سوزی، زلزله، تصادفات، سیل و اتفاقات و پدیدههایی از این دست که موجب تغییرات و دگرگونیهای بسیار شدید در زندگی فرد میشود. زمان ناراحتی، این نوع استرسها میتواند تا مدتهای مدید، ادامه داشته باشد.
۲- استرسهای عادی زندگی. این نوع استرس، به طور معمول در زندگی همه افراد، رخ میدهد، مانند: ازدواج، تولد نوزاد، اشتغال، از دست دادن عزیزان، مشکلات مالی، بیماری، امتحان و کنکور و استخدام و… البته این دسته از استرسها، اگرچه عظمت و شدت استرسهای نوع اول را ندارند، اما بسیار بیشتر و تکراریتر اتفاق میافتند.
۳- استرسهای خرد (کوچک). همان طور که از عنوان این نوع استرس مشخص است، شدت آنها میتواند بسیار کم و کوچک باشد، اما بروز و به وقوع پیوستنشان بسیار شایع و دایمی و فراوان است، مانند: دیر رسیدن برای انجام کاری، معطلی و انتظار در صفهای مختلف، تحمل صداهای مزاحم (آلودگی صوتی)، نبود محیط مناسب برای تمرکز فکر یا درس خواندن و انجام تکالیف درسی، سرد و گرم بودن کلاس درس و… اگرچه استرسهای خرد، استرسهای معمول و ظاهراً قابل توجهی نیستند، اما از آنجا که تکرار و تحملشان دایمی میتواند باشد، قطعاً باعث تخریب روحی و بروز مشکلات زیادی در زندگی افراد خواهند شد.
تقسیم استرس بر اساس کیفیت
۱- استرسهای منفی: این استرسها، حوادث و رخدادهای ناخوشایندی هستند که موجبات ناراحتی افراد را با درجات متفاوت، به وجود میآورند. مانند: از دست دادن عزیزان یا مشکلات خانوادگی و طلاق و بیماری و…
۲- استرسهای مثبت: این نوع استرس، در اثر اتفاقات و رویدادهایی رخ میدهد که خوشایند و شادی آور و مثبت، تلقی میگردند. مانند: بچه دار شدن، ازدواج عزیزانی چون فرزند، خواهر، برادر، قبولی در کنکور و استخدام، خرید خانه، ازدواج خود فرد و موارد مشابه.
استرس در ازدواج
شاید یکی از بهترین تجارب به دست آمده در زندگی انسان، تجربه ازدواج باشد. ازدواج یکی از استرسهای معمول و قابل تحمل در زندگی است. ازدواج از این نظر استرس محسوب میشود که موجب به وجود آمدن تغییر و تحول در زندگی دخترو پسر، میشود. به گونهای دیگر، دختری که تا قبل از ازدواج، فقط به تحصیل یا اشتغال در خارج یا داخل خانه مشغول بوده است و همه انتظار و توقع بسیار عادی از او میداشتند، ناگهان بعد از رخدادهایی چون ازدواج، میباید وقت خود را به کارهایی به جز همیشه اختصاص دهد؛ یعنی یک فعالیت چشمگیر اجتماعی. مضافاً بر این که به وظایف همسرداری بپردازد و کارهای دوران تجردش را محدود سازد.
همین طور درباره پسری که تا قبل از ازدواج، تحصیل یا کار میکرده و درآمدی برای مخارج یک نفر داشته، بعد از ازدواج باید متحمل هزینههای کمرشکن مسکن و مخارج خانه و خانواده و دهها خرج غیرقابل پیش بینی شود و بیشتر اوقاتش را در کنار خانواده بگذراند و از معاشرتها و دوستیهای زمان تجرد، فاکتور بگیرد و چه بسا برای تأمین زندگی به شغل دوم روی بیاورد. بدین ترتیب بسیار طبیعی است که تغییر و تحولات موجود، موجب بروز استرس شده و تعادل و ثبات روانی و جسمی فرد را برهم زند. کسانی که تصورشان از ازدواج فقط یک رویای شیرین، یا یک رویداد بدون استرس و ناراحتی است، ممکن است در برابر چنین تنگناهایی، متعجب شده و آنها را دور از ذهن دانسته و فشار ناشی از این ناراحتیها را ناشی از وجود و ورود همسرشان به زندگی به ظاهر آرام او، فرض کنند که بدیهی است در صورت چنین تفکری، سوءتفاهمات و اختلافات و ناراحتیهای قابل توجه و چه بسا غیرقابل جبرانی به وقوع خواهند پیوست!
سه مرحله استرس زا در ازدواج
در کشور ما و خاصه مناطقی از آن که بسیار سنتی به ازدواج و حواشی آن نگریسته میشود، در سه مرحله، استرس زیادی بر عروس و داماد تحمیل میشود.
۱- خواستگاری و گرفتن تصمیم ازدواج
این مرحله استرسهای متعددی دارد که بیشتر مربوط است به پذیرفته شدن از طرف نفر مقابل و خانواده وی، مراسم خواستگاری، آغاز آشنایی، ملاکهای این ازدواج، تصمیمگیری، امکان اشتباه، صداقت طرفین، شرط و شروطها، تناسب و هماهنگیها، فرهنگ طرفین و خانواده هایشان. همچنین قرار گرفتن دختر و پسر مقابل هم برای گفت وگو و تشریح ملاک هایشان. گاهی استرس ناشی از این موارد، به حدی سنگین است که یکی از طرفین ممکن است از کل قضیه طفره برود.
۲- جشن ازدواج و مراسم مرتبط با آن
در صورتی که مراسم خواستگاری به خیر بگذرد و پسر و دختر آمادگیشان را برای تشکیل یک زندگی مشترک اعلام نمایند، نوبت به مراسم بله بُران و موارد مرتبط با عقد و ازدواج، از قبیل مهریه و مخارج عقد و عروسی میرسد که اگر نامعقول مطرح شوند، چه بسا موجب منتفی شدن مسأله گردند. استرس این قسمت از کار نیز بسیار زیاد و آزاردهنده میباشد.
حال چنانچه دختر و پسر و خانوادههایشان به توافق دست یافته و عقد صورت گیرد، آن هم با این قرار که طرفین فوری وارد زندگی مشترک نشوند نیز، استرسهای خاص خود را دارد. به عنوان مثال، نحوه ارتباط عروس و داماد، که ظاهراً نه صورتی از تجرد دارند و نه صورتی از تأهل با توجه به فرهنگ خانواده ها. انتظارات به وجود آمده بین طرفین، همین طور تهیه مسکن، تهیه جهیزیه، تفاوتهای سلیقهای و فرهنگی طرفین و موارد ناشی از آنها. برگزاری مراسم جشن عروسی نیز استرسهای زیادی را برای عروس و داماد و خانوادههای آنان به همراه دارد که ممکن است در برخی مواقع، منجر به سوءتفاهم و قضاوتهای غیرمنطقی شده و طرف مقابل را به قصور و کوتاهی در اعمال و برخورد و… متهم کردن، بینجامد.
چنانچه تمایل و اشتیاقی به زندگی داریم باید بپذیریم که زندگی، خاصه زندگی مشترک که مورد بحث ماست، یعنی قبول یک سری بایدها و نبایدها. بایدها و نبایدهایی که فقط با مقداری امید، علاقه، خوش بینی و گذشت و ارادهای راسخ، تبدیل به مواردی مطبوع و قابل تحمل شده، تا جایی که ورود هرگونه استرس منفی و مثبت کوچک و بزرگی را به زندگی ما ممنوع میسازند!
۳- یک سقف مشترک
مهمترین و اساسیترین مرحله استرس آور، همین مرحله است که معمولاً نسبت به آن توجه چندانی صورت نمیگیرد، چرا که بسیاری بر این باورند که آشناییهای زمان نامزدی و دوران عقد، برای شناخت دو طرف کافی بوده است. در حالی که موضوع کاملاً خلاف این فکر است، چرا که تا قبل از شروع زندگی زیر یک سقف مشترک، معاشرتها، حول محور مسائلی تقریباً عادی نظیر، گردش و تفریح و گفت وگوهای نه چندان جدی صورت میگرفته، در حالی که با رفتن زیر یک سقف مشترک، تفاوتها و شباهتها، به واقعی ترین شکل ممکن نشان داده میشوند. نوع ارتباط زن و شوهر، پس از ازدواج، با خانواده هایشان نیز حائز اهمیت است. این که مرز و حریم مشخصی وجود داشته باشد که نه صمیمیت قبل از ازدواج دختر و پسر با خانواده هایشان را به خطر اندازد و نه آن که خانوادهها را تشویق به تعیین تکلیف و دخالت در زندگی آنها کند.
مقابله با استرسها، راه نجات
وقتی صحبت از مقابله با استرس به میان میآید، یعنی به کار بستن یک سری تمهیدات، فعالیتها و اقداماتی که فرد به واسطه آنها، استرسهایش را ضربه فنی کرده و از میان برشان دارد. یا این که این استرس را تا سرحد ممکن کاهش داده یا با آن، راه سازگاری پیش گرفته و به قول معروف، کنار آید. مقابله با استرسها، انواع متفاوتی دارد.
انواع مقابله به زبانی ساده
مقابله با استرس دو نوع است: مقابلههای عملی و مقابلههای ذهنی. هر یک از این مقابلهها شامل موارد سالم و ناسالم است.
مقابلههای سالم عملی
تصمیم جدی برای عمل به یک کار مفید، انجام فعالیتی خاص، راهنمایی گرفتن، مشورت کردن، برنامهریزی در زندگی، جمع آوری اطلاعات در زمینههای مورد نیاز، مطالعه کردن، استفاده از روش حل مسئله، فکر کردن، سنجیدن، ارزیابی و نقد موقعیت، درجهبندی مشکلات، زمان بندی فعالیتها و درخواست کمک از دیگران.
مقابلههای ناسالم
سرقت، فرار از منزل، توسل به زور و تهدید و استفاده از آنها، خشونت و پرخاش، بزهکاری، استفاده از نیرنگ و حیله برای رسیدن به هدف، بیبندوباری.
هیجان مدار سالم
دعا و نیایش، تخلیه احساسات (گریه کردن و بیان خشم)، گفت و گوی درونی مانند دلداری و آوردن استدلال و منطق برای خود، توجه به افکار خوب و خوشایند (مثبت اندیشی)، توکل بر خداوند و اعتقاد به حکمت او (آنچه او میداند و ما نمیدانیم)، صبر و طاقت، درد دل کردن با دوستان و آشنایان.
هیجان مدار ناسالم
اعتیاد و پناه بردن به آن، بدگویی، خشونت و پرخاشگری، تخریب اموال دیگران، شکستن و پرتاب اشیاء، انجام رفتارهای ناگهانی و بعد پشیمانی، درماندگی و نومیدی، دست کشیدن از تلاش و کوشش، خواب و رویا را انتخاب کردن، پناه بردن به خرافات و فال و فالگیری.
در انتها بد نیست بدانیم هنگامی که صحبت از مقابله با استرس به میان میآید همیشه این خود ما هستیم که میتوانیم به بهترین نحو ممکن و با استفاده از موارد مفیدی که در بخش مربوط به مقابلههای سالم (عملی و ذهنی) عنوان شد، در جهت دور کردن یا از بین بردن استرسها در زندگی مشترکمان، تلاش کنیم. البته همان طور که عنوان شد، کمک، راهنمایی و استفاده از وجود دیگران، در توفیق یافتن ما علیه استرس بسیار مؤثر خواهد بود. به خاطر بسپاریم همیشه برای مواجهه یا از بین بردن مشکلات و ناراحتیها، قدم اول تعلق به خود ما دارد،چرا که ما برای زندگی خود و فرد مقابلمان است که عزم را جزم کرده و قدم اول تا قدم آخر را برمی داریم. قدمهایی که در هر فاصله شان، ممکن است به دهها مشکل دیگر بربخوریم، مشکلاتی که زمینه ساز انواع و اقسام فشارهای روحی- روانی اند،فشارهایی که برای رسیدن به اصل زندگی و شیرینیهای موجود در آن و نیز تکامل و آب دیده شدن افراد، همیشه اجتناب ناپذیر بوده و خواهند بود.
یازده ایده اشتباه برای ازدواج
۱– ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر:
وقتی وضعیت در خانهی پدری، شوم و اندوهبار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب میشود. تعجبی ندارد که خیلیها این راه گریز را انتخاب میکنند؛ اما بهطور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه میاندازد. یکی دو سال دیگر در خانهی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آنوقت ممکن است شریک زندگیتان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.
۲- ازدواج به دلیل نگرش یک جانبهی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر
البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما بهطور واقعی، همسر آیندهی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سالهای آینده، زمانی که (بعد از ۱۲۰ سال) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد.
۳- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت
اگر شما شیفتهی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمیکنید، این ملاک مناسبی نمیباشد. ایدهی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفهی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، بهطور یقین، عقلانی نیست و اشتباه میباشد.
۴- ازدواج به دلیل ترحم و دلسوزی به یک فرد
گاهی انگیزهی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلهای اقتصادی و اجتماعی و دلیلهای دیگر است.
برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی میرود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد.
۵- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی
هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر میگیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک میشود که دو نفر که با هم ازدواج کردهاند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کردهاند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود.
۶- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا میشود
بهطور معمول، این گونه ازدواجها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایهای برای یک رابطهی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، بهطور مسلم رابطهی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.
۷- ازدواج، ابزاری برای دستیابی به خواستههای دیگر
گاهی انگیزهی اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیلهای برای رسیدن به هدفهای دیگر میشود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامهی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرسهای متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و… صورت میگیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکلهای زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواجها، بالا میباشد.
۸- ازدواج به دلیل عشق سطحی و زودگذر
گاهی دو نفر، چنان علاقهای به یکدیگر پیدا میکنند که گمان میبرند به راستی، عاشق هم هستند. وقتی هیجان با سرعت چشمگیری در رابطهها پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود، پیش نمیرود؛ زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمهی یک رابطهی محکم است، احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجانآور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار میآورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی، اشتباه میشود. به همین دلیل، ازدواجهایی که در کوتاهمدت اتفاق میافتند، ممکن است خطرهایی را به دنبال خواهند داشت.
۹- ازدواج فقط به دلیل پدر و مادر شدن
بدون شک، یکی از مهمترین عاملهای تحریک کننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که قادر هستید از لحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیت شدن فرزندتان فراهم کنید؟ بیشک روزگار سپری میشود؛ بچهها بزرگ میشوند؛ ازدواج میکنند و به دنبال زندگی خویش میروند.
آنگاه است که احساس میکنید باز شما هستید و تنهایی. پس فردی را انتخاب کنید که فقط در فکر این نباشید که با او صاحب فرزند شوید؛ بلکه شخصی باشد که در تمام مراحل زندگی، پا به پای شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعیتان باشد.
۱۰- ازدواج فقط به دلیل پایان دادن به دوران نامزدی
دوران نامزدی دستکم، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم میآورد. تعدادی از افراد در این دوران، متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل میشوند یا در این دوران، متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر میشوند؛ اما با وجود آگاهی به این مسائل، بنا به دلیلهای فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بیآبرویی و از دست دادن حیثیت خود، قلمداد میکنند، تن به ازدواج میدهند. چنین تجربههایی در زندگی مشترک، بسیار بحرانزا بوده و احتمال جدایی آنان قابل پیشبینی است.
۱۱- ازدواج فقط به دلیل زیبایی ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی، به عنوان یک عامل مهم در دوستیها و مناسبهای اجتماعی، غیرقابل انکار است. به نظر میرسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیدهتر و ویژگیهای شخصیتی زیباتری هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران، مجذوب جذابیت جسمانی هم میشوند، زمانی که اهمیت این عامل در معیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک، بدون توجه به عاملهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ میشود، ضریب خطرپذیری چنین ازدواجهایی نیز به طور طبیعی، بالا خواهد رفت.
با چه زنان و مردانی نمیتوان ازدواج کرد؟
ازدواج، نهادی مدنی در حقوق ایران است که علاوه بر این که واجد آثار حقوقی و مدنی زیادی میباشد، از نظر دینی هم، امری بسیار پسندیده بوده و دارای آثار معنوی و اخروی نیز هست. لذا مجرد ماندن و ترک این شیوه ی حسنه مذمت (سرزنش) شده است و چنانچه فردی به خاطرازدواج نکردن مرتکب گناه شود تجرد وی، حرام خواهد بود. به همین دلیل آشنا بودن با قواعد حاکم بر این نهاد، امری لازم است. یکی از این قاعدهها موضوع ممنوعیت نکاح با بعضی افراد است. لذا باید با کسی ازدواج کرد که از نظر شرعی و قانونی برای آن مانعی وجود نداشته باشد. در این بحث ذیلاً به بررسی موضوع ممنوع بودن ازدواج با گروهی از زنان و مردان میپردازیم که درقانون مدنی ایران آن را جزء ” موانع نکاح ” شمردهاند.
از دیدگاه مقررات ایران مانع نکاح در پنج دسته جای میگیرد:
۱- ناشی ازخویشاوندی نسبی
۲- ناشی از خویشاوندی سببی
۳- ناشی از خویشاوندی رضاعی
۴- موارد متفرقه
۵- رعایت مصالح کشور
الف – موانع ناشی از خویشاوندی نسبی (خونی)
۱- ازدواج با پدر و اجداد پدری و با مادر و جدهها ی مادری.
۲- ازدواج با فرزندان و نوهها و نتیجهها، هرچه قدر که پایینتر برود.
۳- ازدواج با برادرو خواهر و اولا د و نوهها و نتیجههای آنان.
۴- ازدواج با عمه، خاله، عمه و داییهایی خود و عمه و خاله و عموها و داییها ی پدر و مادر و اجداد.
ب – موانع ناشی از خویشاوندی سببی
۱- مرد نمیتواند با مادر و نیز جدههای زن خود و نیز مادر و جدههای رضاعی زن خود ازدواج کند و این حرمت، ابدی است. یعنی اگر مردی فقط برا ی چند دقیقه با زنی حتی ازدواج موقت نماید و حتی آنها همدیگر را هم نبینند این محرمیت حاصل شده و آن مرد با مادر و جدههای نسبی یا رضاعی همسر فعلی یا سابق خود برای همیشه محرم است.
۲- زن نیز نمیتواند با پدر و اجداد نسبی یا رضاعی شوهر خود ازدواج کند و تفصیل آن نیز مانند مورد بالا درباره زن نیز صادق خواهد بود.
۳- زن پدر یا اجداد نسبی یا رضاعی انسان برای همیشه بر وی حرامند. لذا اگرزنی ولو چند دقیقه نیز به عقد مردی درآید و بعد هم جدا شود برای همیشه به پسر و نوه و نتیجههای آن مرد حرام خواهد بود.
۴- عروس نیز برای همیشه به پدر شوهر و اجداد شوهرش حرام است.
تذکر: محرمیت حاصله از ازدواجهای یاد شده، هم خاص ازدواج دائم است و هم شامل ازدواج موقت میشود. وجود رابطه زناشویی لازم نیست و صرف جاری شدن صیغه نکاح، کافی برای این محرمیت خواهد بود.
۵- اگر مردی با زنی ازدواج کند و آن زن، دختر یا دخترانی از شوهر قبلیاش داشته باشد، تا زمانی که این زن در عقد مرد است این دختران نیز با پدر خواندهشان محرم هستند واگربین زن وشوهر مزبور، رابطه زناشویی واقع نشده باشد پس از جدا شدن، مجدداً این دختر بر پدرخوانده سابقش نامحرم خواهد بود و میتواند با وی ازدواج کند اما اگر بین زن و شوهر مزبور، رابطه زناشویی رخ داده باشد، دختر زن به پدر خوانده یا همان شوهر مادرش، برای همیشه محرم است و جدایی مادر نیز نقشی در این میان نخواهد داشت.
۶- کسی نمیتواند همزمان با دو یا چند خواهر ازدواج کند. لذا اگر مردی با زنی ازدواج نماید، تا زمانی که از وی جدا نشده نمیتواند با خواهرش ازدواج کند که البته دراین مورد خواهر زن، محرم شرعی که ملزم به رعایت حجاب نیست نخواهد بود بلکه از این جهت نامحرم است.
تذکر: اگر مردی زنش را طلاق رجعی (طلاقی که مرد میتواند باز زن را به ازدواج خود در آورد) دهد، چون در این نوع طلاق در عِدّه قانونی (مدتی که زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید ازدواج کند)، زن همانند زوجه مرد فرض میشود، تا پایان عده، حق ازدواج با خواهر زن وجود ندارد ولی در سایرطلاقها یا عدّه ی عقد موقت، میتوان در ایام عِدّه با خواهر زن ازدواج نمود.
۷- ازدواج با برادرزاده یا خواهرزاده زوجه، بدون اذن وی ممنوع است. لذا اگر مردی بدون کسب اجازه همسرش با برادرزاده یا خواهرزاده او ازدواج کند این عقد جایز و صحیح نخواهد بود ولی اگربعداً بتواند رضایت همسرش را کسب کند ازدواج قبلی نافذ میگردد و نیاز به عقد مجدد نمیباشد. اما اگرهمسرش از موضوع عقد با خبر شود و آن را تنفیذ (تأیید) نکندعقد باطل میشود.
تذکر: اگر مردی با زنی ازدواج کند میتواند بعداً با خاله یا عمه وی ازدواج نماید و نیازی به اعلام موضوع به زن خود ندارد.
۸- اگر مردی سه بار متوالی همسر خود را طلاق دهد، پس از وقوع طلاق سوم (سه طلاقه) این زوجه مطلقه، بر مرد حرام میشود خواه با وی رابطه ی زناشویی داشته یا نداشته باشد.
اگر مرد بخواهد دوباره با وی ازدواج کند باید این زن با مرد دیگری ازدواج دائم نموده و با وی رابطه زناشویی نیز داشته باشد و سپس ازوی جدا شود و زن پس از تمام شدن ایام عده میتواند به عقد شوهراول درآید. اصطلاحاً به شوهر دوم مُحلّل (حلال گرداننده) گفته میشود زیرا باعث از بین رفتن حرمت ازدواج بین شوهر اول و همسرش میگردد.
تذکر: موضوع یاد شده خاص طلاق و ازدواج دائم است. لذا اگر مردی پس از عقد موقت از همسرش جدا شود یا بر اثر فسخ بین زوجین، جدایی واقع گردد مشمول قاعده مزبور نخواهد بود.
۹- اگر مردی همسرش را نـُه بار طلاق دهد به صورتی که شش بار آن طلاق رجعی باشد این زن برای همیشه براین مرد حرام میشود که اصطلاحاً به وی، (نه طلاقه) گفته میشود و محلل نیز در این مورد، کارساز نخواهد بود.
ج- موانع رضاعی (شیری)
یکی از اقسام خویشاوندی، قرابت ناشی از شیرخوارگی(رضاع) است.
بدین ترتیب که اگر زنی با شرایط ذیل به کودکی شیر دهد، بین آن کودک و زن، نسبت مادر و فرزندی رضاعی پیش میآید و فرزندان آن زن نیز با شیرخواره، خواهر و برادر رضاعی میشوند و شوهر آن زن هم، پدر رضاعی میشود و شوهر آن زن هم، پدر رضاعی وی محسوب میشود و خلاصه برادر و خواهر آن زن، هم دایی و خاله او به شمار میروند و همین طور الی آخر.
شرایطی که سبب قرابت ناشی از شیرخوارگی میشود:
۱- شیر زن ناشی از حمل مشروع باشد.
۲- شیر، مستقیماً مکیده شود. لذا اگر شیر در قاشق یا سرشیشه ریخته شود و به کودک داده شود فایدهای ندارد.
۳- کودک لااقل ۱۵ دفعه متوالی و یا در یک شبانه روز از شیربخورد. ضمناً نباید دربین دفعات شیر خوردن، از غذا یا شیر زن دیگری مصرف کند.
۴- شیرخوردن کودک، قبل از تمام شدن دو سالگی او باشد.
۵- مقدار شیری که خورده از یک زن و شوهر حاصل شده باشد.
بدین ترتیب، خویشاوندی رضاعی از حیث محرمیت و ماهیت نکاح، همانند قرابت نسبی است. لذا همان گونه که خواهر و برادر یا مادر و مادربزرگ نسبی محرم است، رضاعی آن نیز محرم میباشد ولی رابطه توارث بین آنان ایجاد نمیشود.
تذکر: اگر مادربزرگی به نوه دختری خودش با شرایط مزبور شیر دهد، مادر آن کودک، بر شوهرش حرام میگردد زیرا این مادربزرگ با این کارش، دخترش را به خواهر رضاعی نوهاش تبدیل نموده و چون ازدواج با خواهر فرزند جایز نیست، این زن بر شوهرش حرام میشود.
د- موانع متفرقه
۱- اگر مردی با علم به این که زنی شوهر دارد یا در عِدّه طلاق یا وفات به سر میبرد، وی را به عقد خود درآورد، هم عقد باطل است و هم آن زن برای ابد به او حرام میشود. اما اگر مرد به موارد مزبور جاهل باشد یعنی نداند زن، شوهر دارد یا عِدّهاش تمام نشده و زن را به عقد خود در آورد، عقد باطل است؛ اما میتواند پس از اتمام عِدّه، زن را به عقد خود در آورد ولی اگر بین آنها رابطه زناشویی نیز برقرار شده باشد، زن بر وی حرام همیشگی خواهد شد.
۲- اگر مردی همسر دائمیاش را که مسلمان و عفیفه است، لِعان کند، یعنی به وی نسبت زنا دهد یا فرزندش را از خود نفی کند و این کار را با شرایطی نزد قاضی انجام دهد، بین این زوجین برای همیشه جدایی واقع میشود و بر هم حرام ابدی میشوند.
۳- اگر مرد یا زنی در حال احرام (حج) با فردی ازدواج کند و به حرمت این کار هم آگاه باشد بین آن دو حرمت ابدی حاصل میشود.
۴- اگر مردی با زن شوهر دار یا زنی که در عِدّه طلاق رجعی است زنا کند آن زن برای همیشه به وی حرام میشود.
تذکر: بعضی از فقها این کار را موجب حرمت ابدی نمیدانند.
۵- اگر مرد بالغ با پسری لواط کند، مادر و خواهر و دختر آن پسر بر وی حرام ابدی میشوند؛ ولی مفعول میتواند با مادر و خواهر و دختر آن مرد، ازدواج نماید.
۶- ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان، باطل و حرام است و با علم به حرمت، زنا محسوب میشود ولی مرد مسلمان میتواند با زنان کافر اهل کتاب (مسیحی، یهودی و زرتشتی) ازدواج موقت نماید و بعضی از فقها، ازدواج دائم را هم جایز میدانند ولی ازدواج با زنان غیر اهل کتاب، جایز نیست.
تذکر: بعضی از فقها گفتهاند چنانچه مرد مسلمانی دارای زن مسلمان باشد بدون اذن همسر مزبور حق ندارد زن اهل کتاب را به ازدواج خود در آورد.
۷- ازدواج بین پیروان مذاهب اسلامی مثل شیعه و سنی اشکالی ندارد ولی جهت رعایت کفویت، بهتر است هر دو از یک فرقه باشند.
هـ – رعایت مصالح کشور
۱- ازدواج مرد ایرانی با زن غیر ایرانی، بلامانع است ولی اگر زن ایرانی بخواهد با مسلمان غیر ایرانی ازدواج کند شرعاً اشکالی ندارد ولی برای ثبت آن و رسمیت داشتن باید از دولت کسب مجوز کند و گرنه از نظر دولت این ازدواج رسمیت نخواهد داشت.
۲- ازدواج ایرانیان عضو وزارت امور خارجه یا نیروهای مسلح با غیر ایرانیها ممنوع است و باید قبلاً مجوز آن از دولت اخذ شود و گرنه هم موجب تعقیب اداری و هم عدم به رسمیت شناختن آن خواهد شد؛ اگر چه شرعاً صحیح است.
تذکر: مطالبی که گفته شد بیشتر در مورد ایرانیان شیعه حاکم است و چون موضوع ازدواج از احوال شخصی محسوب میشود در مورد اهل سنت ونیز اهل کتاب، احکام شرعی مذهب خودشان رعایت خواهد شد، مگر این که آنان شخصاً رضایت خود را بر اِعمال قوانین مدنی ایران بر روابط شخصیشان اعلام نمایند.
شصت نکته شیرین درباره ی ازدواج
درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر میآید شاید برای شما تازگی داشته باشد. از میان ضرب المثلهای ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیتهای بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرفها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفتهها میتواند برای عدهای حکم کلید راهنما را داشته باشد.
۱-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.(ضرب المثل آلمانی)
۲- مردی که به خاطر ” پول ” زن میگیرد، به نوکری میرود. (ضرب المثل فرانسوی)
۳- لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)
۴- زنی سعادتمند است که مطیع ” شوهر” باشد. (ضرب المثل یونانی)
۵- زن عاقل با داماد ” بیپول ” خوب میسازد. (ضرب المثل انگلیسی)
۶- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)
۷- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی میکنند. (ضرب المثل آلمانی)
۸- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بیلیاقت. (ضرب المثل لهستانی)
۹- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح میدهد. (ضرب المثل ایتالیایی)
۱۰-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشتهای.(ضرب المثل فرانسوی)
۱۱- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند میشوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)
۱۲- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)
۱۳- برا ی یافتن زن میارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)
۱۴- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)
۱۵- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)
۱۶- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)
۱۷- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب میشود. (ماری آمپر)
۱۸- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب میشود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)
۱۹- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
۲۰- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)
۲۱- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)
۲۲- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین میرود. (رولاند)
۲۳- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)
۲۴- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)
۲۵- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی میتوانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)
۲۶- با زنی ازدواج کنید که اگر ” مرد ” بود، بهترین دوست شما میشد. (بردون)
۲۷- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصلهای خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)
۲۸- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید ” کر ” باشد و زن ” لال “. (سروانتس)
۲۹- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ ” شجاعت ” میخواهد. (کریستین)
۳۰- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتیهای یکدیگر را نمیبینند. (اسمایلز)
۳۱- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)
۳۲- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)
۳۳- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)
۳۴- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ” زنده ” میشوند و اگر ” بد ” شد هر دو میمیرند. (سعید نفیسی)
۳۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
۳۶- شوهر ” مغز” خانه است و زن ” قلب ” آن. (سیریوس)
۳۷- عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)
۳۸- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریهای نیستم. (لرد لوچستر)
۳۹- مردانی که میکوشند زنها را درک کنند، فقط موفق میشوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)
۴۰- با ازدواج، مرد روی گذشتهاش خط میکشد و زن روی آیندهاش. (سینکالویس)
۴۱- خوشحالیهای واقعی بعد از ازدواج به دست میآید. (پاستور)
۴۲- ازدواج کنید، به هر وسیلهای که میتوانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی میشوید. (سقراط)
۴۳- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)
۴۴- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)
۴۵- من تنها با مردی ازدواج میکنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)
۴۶- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایتها کمتر خواهد شد. (ولتر)
۴۷- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمیبرد، چون همیشه آن را مربوط به خودش میداند. (جانسون)
۴۸- زن ترجیح میدهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمیتواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)
۴۹- اصل و نسب مرد وقتی مشخص میشود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا میکنند. (شاو)
۵۰- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمان هایت را یک شب خوشحال میکنی و خودت را عمری ناراحت ! (روزنامه نگار ایرلندی)
۵۱ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمیکند. (ضرب المثل اسکاتلندی)
۵۲ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)
۵۳ – تا ازدواج نکردهای نمیتوانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
۵۴ – دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)
۵۵ – ازدواج پدیدهای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)
۵۶ – زناشویی غصههای خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل میکند. (ضرب المثل آلمانی)
۵۷ – ازدواج قرارداد دو نفرهای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)
۵۸ – ازدواج مجموعهای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بیمزگی. (ولتر)
۶۰ – تا ازدواج نکردهای نمیتوانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
منابع: زن روز؛ مطلبی از فاطمه مشهدی رستم؛ همشهری؛ ۱۱ ایده اشتباه در ازدواج؛ نویسنده: محمد رضا دژکام؛ روانشناس، مشاور ازدواج و خانواده؛ عضو انجمن روانشناسی ایران
منبع: تبیان