یکى از اصحاب امام صادق(علیه السلام) به نام عمار بن حیان مىگوید: فرزندم اسماعیل نام دارد و نسبت به من خوش رفتارى مىکند، به حضور امام صادق(علیه السلام) رفتم ، گفتم: پسرم، اسماعیل نسبت به من خوشرفتار است.
فرمود: من، او (اسماعیل) را دوست داشتم، اینک (به خاطر این که نسبت به پدرش، خوش رفتارى مىکند) دوستى من نسبت به او، بیشتر شد.
سپس فرمود: روزی خواهر رضاعى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، نزد آن حضرت آمد، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وقتى که او را دید، بسیار شاد شد، و روپوش خود را، به زمین گسترد، و او را روى آن نشانید، سپس به او رو کرد و در حالى که لبخند بر لب داشت با او گفتگو کرد و احترام شایانى به او نمود تا او برخاست و رفت. سپس برادر رضاعى آن حضرت آمد، نسبت به او نیز احترام کرد، ولى نه آن گونه که احترام به خواهر رضاعى خود نمود.
شخصى از آن حضرت پرسید: چرا آن گونه که خواهر رضاعى خود را احترام کردى، اما به برادر رضاعى خود، آن گونه احترام نکردى؟!
پیامبر در پاسخ فرمود: «لانها کانت ابر بوالدیها منه»؛ زیرا آن خواهر، بیش از آن برادر، به پدر و مادر، نیکى مىکند.
به این ترتیب، پیامبر مهربان(صلی الله علیه و آله و سلم) به ما آموخت که هر کس به پدر و مادر بیشتر احترام کند، در پیشگاه خدا ارجمندتر است و من او را بیشتر دوست دارم و امام صادق(علیه السلام) نیز به پیروى از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، به ابن حیان فرمود: بر دوستیم نسبت به فرزندت، به این خاطر افزودى.
منبع: شیخ یعقوب کلینی، اصول کافى ج ۲ ص ۱۶۱