وقتى خانه از پدر، تهى مى شود
خانواده اى متعادل است که در آن، دو رکن و دو استوانه وجودى یعنى مادر و پدر، حاضر باشند و هم چون دو کفه ترازو وضعى متوازن و متعادل پدید آورند. مطمئنا اگر یکى از این دو کفه، غایب باشند، تربیت کودک، دچار عارضه خواهد شد.
در گذشته، یتیمى و بی پدرى وجود داشت، اما مرگ باعث آن مى شد نه طلاق، جدایى و ترک اعضاى خانواده، اما متاسفانه فقدان پدر در عصر ما، یکى از غیرمنتظره ترین و عجیب ترین وقایع اجتماعى است. در این شرایط، موضوعى که کمتر مورد توجه قرار مى گیرد، چگونگى رابطه مادر و کودک است.
اثرات حضور پدر در خانواده، بسیار زیاد است و براى این که به اهمیت این نقش مهم بیشتر پى ببریم، کافی است بدانیم تصور کودک از پدر چیست. او پدر را مسئول خانه، عامل ایجاد نظم و امنیت، عامل اجراى قانون و انضباط و سر و سامان دهنده امور زندگى مى شناسد. پدر، روح وجودى خانواده است، چراغ منزل است. حضور پدر در خانواده، عامل رشد و دلیلى برای چرخیدن امور خانواده بر اساس نظم و قاعده است. در سایه حضور او، هر کس مى داند چه کند و به انجام وظیفه خود مى پردازد. هیچ کس حق تخطى از مرز و تجاوز از حدود را ندارد و همه باید در مرز قواعد خانه سیر کنند.
پدر براى کودک، همدم، همبازى، رفیق و مأنوس است. کودک، حضور او را براى خود مغتنم مى داند و در کنارش، احساس غرور و سرافرازى دارد. با سخنان او مى خندد، مى آموزد و از طرز برخورد او با همسر، راه و روش زندگى را درک مى کند. حضور پدر، سبب ایجاد شخصیت سالم در کودک می شود و ناسازگارى و رفتارهاى ضداجتماعى او را از میان مى برد.
با استفاده از رهبری هاى پدر، در راه و رسم درست گام مى نهد و به تکمیل و تکامل خود مى پردازد. احساس امنیت مى کند و به زندگى، دل گرم مى شود.
بسیارى از متخصصان جرم شناسى، حضور پدر را در خانواده، بهترین عامل پیشگیرى از انحرافات به حساب آورده اند و یادآور شده اند براى جلوگیرى از انحرافات نوجوانان، ضرورى است پدران را از خیابان ها و مراکز عمومى جمع و به سوى خانه ها روان کنیم.
دختران و محرومیت از پدر
عوارض ویژه غیبت پدر، تحت تاثیر عواملى نظیر شخصیت مادر، زمینه هاى اقتصادى اجتماعى و وجود یا نبود خواهر، برادر و هم چنین جنسیت کودک قرار دارد.
برخى گزارش ها حاکی از این است که دخترها، کمتر از پسرها تحت تاثیر فقدان پدر قرار مى گیرند و برخی دیگر نیز حاکى از آن هستند که دخترها در این شرایط، در زمینه رشد روابط با جنس مخالف و رشد اجتماعى آسیب مى بینند.
دختران فاقد پدر، اغلب در مواجهه با مشکلات خود، بسیار آسیب پذیر و شکننده هستند. بسیارى از محققان معتقدند رفتارهاى پرخاشگرانه اى که دختران در بازى با عروسک ها ابراز مى کنند، ممکن است انعکاس تعرض آنها با مادران خود باشد و علایمى نظیر ناسازگارى مداوم در مدرسه و رفتارهاى احساسى در بین دختران فاقد پدر که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، مشاهده مى شود. چنین رفتارهایى ممکن است تجلى کمبود دختران در برقرارى روابط معنی دار با یک مرد بالغ در محیط زندگى خانوادگى خود باشد.
این در حالى است که بسیارى از مطالعات جدید نشان داده اند که حضور پدر، یکى از عوامل موثر مهارت دختران در ریاضیات است و در کنار سختگیرى پدرانه، مدت زمانى که پدران صرف خواندن با فرزندانشان مى کنند، باعث افزایش قدرت کلامى دخترانشان مى شود.
ارزیابى مادر از پدر
نگرش مادر نسبت به پدر، عامل مهمى در رشد نقش جنسیتى کودک و شخصیت اوست. در ازدواج هاى موفق، تایید احساسات مثبت کودک نسبت به پدر از سوى مادر، نقش بسیار مهمى دارد. چنین مادرانى با تایید پدر به عنوان یک الگو، به همانندسازى پسران کمک مى کنند و نیز تنشهاى احتمالی بین پدر و دختر را از طریق ارتباطى که در آن احترام و ارزش براى پدر وجود دارد، کاهش مى دهند.
نگرش هاى مادر، زمانی اهمیت بیشترى پیدا مى کند که وى داراى فرزند مذکر و هم چنین فاقد شوهر باشد. ارزیابى مادر از غیبت پدر، اغلب با دلایلى که براى آن غیبت آورده مى شود، مرتبط است. بحث در مورد اثرات غیبت پدر بر کودکان، براى هر مادرى ممکن است ناخوشایند باشد؛ اما این موضوع هنگامى ناخوشایندتر است که غیبت پدر، به علت طلاق یا ترک خانه باشد. در واقع، اثرات غیبت پدر به علت طلاق یا ترک خانه، به مراتب شدیدتر از اثرات فقدان پدر به علت مرگ آن بر فرزندان است. عامل بسیار مهمى که این اثرات را به میزان زیادى تعدیل مى کند، رابطه کودک با مادرش است.
رابطه بین پدر و کودک پیش از غیبت پدر و نیز سن کودک هنگام شروع غیبت نیز عوامل مهمى در تعیین چگونگی نگرش هاى مادر نسبت به پدر هستند. به عنوان مثال، براى پسر فاقد پدرى که تا ۱۰ سالگى رابطه مثبتى با پدر داشته، احتمال کمترى وجود دارد که تحت تاثیر نگرش های منفى مادر نسبت به پدر قرار گیرد تا پسرى که از محبت و تربیت پدرى حتى قبل از آن که فاقد پدر شود، محروم بوده است.
مادرى که نسبت به جنس مذکر، نگرش مثبتى دارد، رشد شخصیتى کودک را تسهیل مى کند. براى مثال او با تمجید از شایستگى هاى عموى پدر و یادآورى محاسن او، مى تواند به فرزندش کمک کند تا ارزش مذکر بودن را بیاموزد. از طرف دیگر، کم بها کردن جنس مذکر، به ویژه پدر، ممکن است سبب شود کودک، تصور مناسبى از مردها نداشته باشد.
پسرى، محروم از الگوهاى مردانگى
حضور کم پدر، به ویژه طى نوزادى و اوایل کودکى، غالبا منجر به افزایش شدت رابطه عاطفى بین مادر و کودک مى شود. دلبستگى شدید و نسبتا انحصارى ممکن است تقابل با همسالان و رشد نقش جنسیتی کودک را بشدت بازدارى کند. تعارض هاى نقش جنسیتى، بیشتر در جوامعى وجود دارد که کودکان و نوجوانان، رابطه نسبتا انحصارى با مادرانشان دارند.
پسر محروم از پدر، علاوه بر نداشتن یک الگوى مناسب نقش هاى مردانه، احتمالا با مادرى مواجه مى شود که رفتار مردانه را تشویق نمى کند.
اغلب پسران محروم از پدر از سوى همسالان خویش به علت فقدان رفتار مردانه، بویژه هنگام شروع سال تحصیلی یا در بازی ها، مورد طرد قرار مى گیرند. در اینجاست که کودک دچار اغتشاش و تعارض در نقش جنسیتى خود مى شود، زیرا بین آنچه مورد توجه و تشویق مادر است و آنچه همسالان مى پسندند تفاوت وجود دارد. چنانچه کودکى از نظر عاطفى و آموزشى شدیدا به مادرش متکى باشد، ممکن است نقش هاى مردانه را کسب نکند. با این حال، حفظ ثبات و همسانی در رفتار براساس یک معیار درونى از صفات مردانه و زنانه براى یک پسر فاقد پدر ممکن است بسیار مشکل باشد و منجر به اضطراب در وى مى شود.
مراقبت هاى افراطی مادر نگران
مراقبت افراطى مادر، یکى از پیامدهاى محرومیت از پدر است. در خانواده هایى که مراقبت و حمایت بیش از اندازه مادر وجود دارد، پدر عموما نقش منفعل و بدون کارآیى دارد. چنانچه پدر وجود نداشته باشد، اغلب احتمال ایجاد یک نوع الگوى مراقبت افراطى از سوى مادر افزایش می یابد. در این میان، سن کودک در هنگام شروع غیبت پدر، یک عامل اساسى است. پسرى که هنگام نوزادى یا سال هاى اول کودکى، به هر دلیلى از نعمت پدر محروم مى شود، احتمال بیشترى دارد که از سوى مادرش، مورد مراقبت و مواظبت افراطى قرار گیرد.
اما چنانچه محرومیت از پدر زمانى شروع شود که سن پسر بالاتر است، ممکن است انتظار داشته باشد بسیارى از امور و مسوولیت هایى را که قبلا پدر انجام مى داده است، پسر برعهده گیرد.
محرومیت از پدر طی دوره هایى از رشد، ممکن است کودک را مستعد وابسته شدن بیش از حد کند. با مطالعه کودکان کلاس اول، مشخص شده است بیشتر کودکانى که از سوى معلمانشان به عنوان افراد بیش از حد وابسته ارزیابى مى شوند، از خانواده هایى هستند که در آنها، محرومیت از پدر وجود داشته است. در این مطالعه، از میان هر ۲۰کودک بیش از حد وابسته، ۱۳نفرشان مربوط به خانواده هایى بوده اند که در طول ۳سال اول زندگى، این محرومیت را داشته اند.
بسیارى از پسران کوچکى که در عروسک بازى نقش دخترانه به خود مى گیرند، مادرانى داشته اند که فعالیت آنان را در خارج از خانه محدود مى کنند و در مقایسه با دیگر مادران، رفتارهای استقلال طلبانه و مردانه کودکشان را، کمتر تشویق مى کنند. بسیارى از پاسخ های غیرمعمول مادران فاقد شوهر، نشان مى دهد که آنان مى ترسند کودکانشان از نظر جسمانی آسیب ببینند یا وقتى بزرگتر شدند، نتوانند آنها را کنترل کنند.
منبع: روزنامه جام جم ۲/۹/۸۳