تاکنون دلایل عقلی متعدد بر وجود معاد ایراد شده است که در ذیل به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:

۱ ـ یکی از ملموس‌ترین دلایل عقلی بر معاد و جاودانگی روح “میل به جاودانگی” در انسان است و از آن جایی که در نظامات طبیعت هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست، می‌توان این میل را دلیلی بر بقاء بشر پس از مرگ دانست. این که ما از فکر نیست شدن رنج می‌بریم خود دلیل است بر اینکه ما نیست نمی‌شویم.”

“قل تعالوا” آیتی است از جذب حق ما به جذبه حق تعالی می‌رویم “اونامونو” نویسنده و ادیب مشهور اسپانیایی در کتاب “درد جاودانگی” بدنبال آب حیات و سیراب نمودن عطش جاودانگی می‌نویسد:

“رفتار من بهترین دلیل، دلیل اخلاقی، بر شدت اشتیاق من است. و اگر در محدوده این عدم حتمیت نهایی و لاعلاج، نتوانسته‌ام خود را از حقیقت آنچه بدان امیدوارم متقاعد گردانم، از آن است که سیر و سلوک چنان که باید خالصانه و مخلصانه نبوده است….

و ایمان نیست که شهید می‌آفریند، شهیدانند که ایمان می‌آفرینند … چنان باش که گویی فردا خواهی مرد، ولی خواهی مرد که از نو زنده باشی.”

۲ ـ عدل الهی ایجاب می‌کند که نیکوکاران و بدکاران که غالباًدر این جهان در یک صف قرار دارند و حتی در عرصه‌هایی بدکاران برتری می‌یابند و ارزشهای کاذب و دروغین که بجای ارزشهای حقیقی می‌نشینند از هم جدا شوند و بدکاران به اعمال خود برسند. قرآن کریم در سوره جاثیه آیه ۲۱ می‌گوید:

“آیا آنان که مرتکب گناه شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند؟ که حیات و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می‌کنند!”

مزرع سبز ملک دیدم و داس مه نو                                                             یادم از گشته خویش آمد و همگام درو

ای خنک آن را که پیش از مرگ، مرد                                                  یعنی او، از اصل این رز بوی برد

پس “در هر حال ای عزیز، قدری از حال غفلت بیدار شو و در امر خود تفکر کن و صفحه اعمال خود را نگاه کن و بترس از آنکه اعمالی را که به خیال خود عمل صالح است، از قبیل نماز و روزه و حج و … خود اینها اسباب گرفتاری و ذلتت شوند در آن عالم، پس حساب خودت را در این عالم تا فرصت داری بکش و خودت میزان اعمالت را بر پا کن و در میزان شریعت و ولایت اهل بیت ( اعمال خود را بسنج!”

زان پیشتر که عالم فانی شود خراب                                                                         ما را زجام باده گلگون خراب کن

۳ ـ فیض و رحمت بی‌پایان الهی ایجاب می‌کند که فیض دائمی او با مرگ از انسان قطع نشود و تکامل افراد مستعد و شایسته همچنان ادامه یابد. قرآن این مهم را با تعبیر زیبایی بیان می‌کند و در سوره “زخرف” آیه ۲۴ می‌فرماید:

“و انا الی ربنا لمنقلبون”

بدون شک، ما در حرکت، دگرگونی و انقلاب مداوم روح و نفس، بسوی پروردگار خویش، غایت و هدف جهان هستی، مراتب حیات را پشت سر می‌گذاریم و در آخرین سیر و آخرین مرتبه به جهان رستاخیز وارد شده و با طی منازل و موافق قیامت به سوی کمال مطلوب می‌شتابیم.

روح دارد بی‌بد، بس کار و بال                                                                           مرغ باشد در قفس، بس بی‌قرار

باش تا مرغ از قفس آید برون                                                                            تا ببینی هفت چرخ او را زبون

۴ ـ چگونگی زندگی در حیات مادی و دنیوی نشان می‌دهد که غایت، مطلوب و نهایت کار انسان این جهان نمی‌تواند باشد، چرا که انسان در این جهان در بطن مشکلات، سختی‌ها، بدی‌ها و … با کوشش خستگی ناپذیر زندگی می‌کند، پس چگونه می‌تواند بی‌هدف، حساب و کتاب، میزان و پاداش، این عالم ماده را پایان کار خود بداند.

“افحسبتم انما خلقنا کم عبثا و انکم الینا لاترجعونه”

پی نوشتها

۱.  پایگاه حوزه (مقاله “دلایل معاد” مکارم شیرازی)

۲.  درد جاودانگی، اونامونو

۳.  اربعین (چهل حدیث) امام خمینی

۴.  عدل الهی، استاد مطهری

آیا گمان کردید، شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما باز نمی‌گردید.”