اشاره:

 ابوحمزه ثمالى همنشین ائمه معصومین(علیهم السلام) بود. او از اصحاب و شاگردان معروف على بن الحسین، محمدبن على، جعفربن محمد(علیهم السلام) و اندکى هم در عصر امامت امام موسى بن جعفر(ع) در خدمت آن حضرت بوده است. دعای ابوحمزه ثمالی از دعاهای معروفی است که امام سجاد علیه‌السلام به او  آموخته بود. در این مقاله به گوشه های از زندگی این مرد بزرگ اشاره شده است.

 

روزى در یک مسافرتى ابوحمزه با امام باقر(ع) هم‌کجاوه بود. آن ها براى استراحت از کجاوه پیاده شدند و بارشترها را برزمین گذاردند. امام باقر(ع) بعد از اندکى قدم زدن، نزد ابوحمزه آمد و با او دست داد. ابوحمزه گفت: (فدایت شوم! من الان در کجاوه همراه شما بودم، چه طور دوباره با من دست مى دهید؟)

امام فرمود:

«مگر نمى دانى که چون مومن گردشى کند و سپس با برادرش دست دهد، خداوند توجه خود را به سوى آن ها مى افکند و پیوسته به آن ها رو مى کند و به گناهانشان خطاب مى کند: از آن ها فرو ریزید! اى ابوحمزه! بعد از این فرمان، گناهان هردو مانند برگ درختان فرو مى ریزند و آن ها خالى از گناه از همدیگر جدا مى شوند.»(۱)

همراه امام صادق(ع)

ابوحمزه مورد عنایت ومحبت پیشواى ششم بود. روزى ابوحمزه در قبرستان بقیع بود که شخصى آمد و گفت: اى ابوحمزه! مولاى خودت را اجابت کن! ابوحمزه با شنیدن این فرمان، بدون هیچ معطلى به دنبال آن شخص راه افتاد و به محضر امام رسید. او متوجه شد که امام صادق(ع) منتظر اوست. امام به ابوحمزه فرمود: (اى اباحمزه! ما وقتى تو را مى بینیم، آرامش مى یابیم.)(۲)

ابوبصیر، یار دیرین و صمیمى ابوحمزه نقل مى کند: روزى به محضر امام صادق(ع) مشرف شدم. امام(ع) در ضمن گفت و گو از من سوال کرد:

ـ ابوحمزه ثمالى چه طور است، چه کار مى کند؟

ـ ابوحمزه را وقتى ترک کردم، مریض و بدحال بود.

ـ موقعى که به پیش او رفتى، سلام مرا به وى برسان و بگو: در فلان ماه و فلان روز مرگ تو فرا مى رسد و زندگانى را به درود خواهى گفت.

ـ فدایت شوم! به خدا سوگند! او یکى از دوستان و شیعیان خالص شماست و ما به او انس گرفته ایم.

ـ راست مى گویى! اما آن موقعیت و منزلتى که او در نزد خداوند و پیش ما دارد، برایش بهتر است.

ـ اى فرزند رسول خدا! آیا شیعه شما در روز قیامت با شما خواهد بود؟

ـ بلى؛ اگر از نافرمانى خداوند بترسد، مراقب دستورهاى پیامبرش باشد و از ارتکاب گناهان خوددارى ورزد، حتما در درجات بهشت با ما خواهد بود.(۳)

کلام امام رضا(ع)

امام رضا(ع) در مورد ابوحمزه ثمالى مى فرماید: «ابوحمزه ثمالى در روزگار خود مانند لقمان حکیم بود. او به چهار نفر از ما (ائمه(علیهم السلام) خدمت کرده است؛ على بن الحسین، محمدبن على، جعفربن محمد(علیهم السلام) و اندکى هم در عصر امامت امام موسى بن جعفر(ع). یونس بن عبدالرحمن هم سلمان روزگار است.»(۴)

در بعضى از عبارات از ابوحمزه به عنوان (سلمان عصر) تعبیر شده است.

درآینه اهل نظر

۱ـ شیخ صدوق(ره)، بزرگترین محدث شیعه مى نویسد: «ابوحمزه ثابت بن دینار ثمالى شخصى مورد اعتماد و عادل است. او با چهار امام معصوم(علیهم السلام) رفت و آمد داشت. وى در سال ۱۵۰ هجرى از دنیا رفت.»(۵)

۲ـ ابوالعباس نجاشى، رجال شناس معروف قرن پنجم مى گوید: «ابوحمزه ثمالى کوفى فرزند ابى صفیه و شخصى مورد اعتماد است. او مورد حمایت طایفه آل مهلب بود. فرزندان وى: نوح، منصور و حمزه همراه زیدبن على(ع) به شهادت رسیدند. او با چهار امام درعصر خویش رابطه داشته و روایات آنان را نقل کرده است. ابوحمزه از برجسته ترین، شایسته ترین و مطمئن ترین اصحاب ما درحدیث و روایت مى باشد. اهل سنت از وى روایت هائى نقل کرده اند. کتاب هاى تفسیر قرآن، نوادر و رساله حقوق امام سجاد(ع) از وى به یادگار مانده است. او در سال ۱۵۰ هجرى درگذشت. »(۶)

۳ ـ شیخ طوسى درکتاب فهرست مى گوید: «ثابت بن دینار ـ که کنیه او ابوحمزه ثمالى مى باشد.ـ یکى از محدثین مورد اعتماد ماست و کتاب حدیث دارد و کتاب نوادر و کتاب زهد هم از آثار اوست. شیخ طوسى همچنین در رجال خویش ضمن شمردن نام وى در ردیف اصحاب امام چهارم، پنجم، ششم و هفتم(علیهم السلام) مى گوید: در این که آیا ابوحمزه زمان امامت امام کاظم(ع) را درک کرد، یانه؟ اختلاف است ولى از سه امام قبلى روایت نقل کرده است.»(۷)

۴ ـ محمدبن اسحاق ندیم در کتاب ارزشمند (الفهرست) در مورد ابوحمزه ثمالى مى نویسد: «کتاب تفسیر تإلیف ابوحمزه ثمالى مى باشد. وى از پیروان على(ع) و از شخصیتهاى نجیب و مطمئن روزگار خویش بود. او با ابوجعفر(ع) رابطه نزدیک داشت.»(۸)

در منظر اهل سنت

۱ـ محمد بن اسماعیل بخارى (۱۹۴ـ۲۵۶ ه’ .ق) در کتاب (التاریخ الکبیر)، در شرح حال ابوحمزه ثمالى مى گوید: «ثابت ابن ابى صفیه، ابوحمزه ثمالى از اهالى کوفه و تحت حمایت مهلب بود. وى از ذاذان، عکرمه و ابى جعفر الباقر حدیث نقل کرده است. ابونعیم و وکیع از شاگردان وى مى باشند که از او حدیث شنیده اند.»(۹)

۲- ابن حجرعسقلانى مصرى شافعى (۷۷۳ـ۸۵۲ ه’ .ق) بعد از ذکر سخنان فوق، از قول ابن سعد نقل مى کند: ابوحمزه در زمان خلافت ابوجعفر منصور دوانیقى ـ دومین خلیفه عباسى ـ از دنیا رفت. ابن حجر نظر علماى اهل تسنن در باره ابوحمزه و احادیث، اساتید و شاگردان وى را مفصل نقل مى کند و او را به علت این که از شیعیان تندرو مى باشد، مورد بى مهرى قرار مى دهد. ابن حجر احادیث ابوحمزه را به خاطر سخنان او علیه خلفا غیر متین دانسته و ازقول دانشمندان غیر شیعى وى را تضعیف مى کند و مورد اعتماد و اطمینان نمى داند.(۱۰)

البته آنان هیچ گونه نقض و ایراد منطقى و استدلالى که با آن بتوان بر احادیث و شخصیت ابوحمزه خدشه کرد، در کتب خود نقل نکرده اند. عاملى که سبب آشفتگى و بى مهرى شدید آنان نسبت به شخصیت والاى این فقیه شیعى شده است و آن را دلیل بر تضعیف ابوحمزه و تردید در صداقت و ایمان وى شمرده اند، استقامت در تشیع و پیروى مخلصانه از مولاى متقیان، امام على(ع) مى باشد.(۱۱)

با این حال آن ها در کتابهاى متعدد خویش از کلمات و احادیث ابوحمزه ثمالى سود جسته و بهره برده اند. ما براى آشنایى بیش تر خوانندگان عزیز، با عظمت ابوحمزه و اطلاع از شخصیت فراگیر این دانشمند برجسته جهان حدیث و تفسیر، نگاهى کوتاه و گذرا به احادیث ابوحمزه در منابع غیر شیعى مى اندازیم.

قندوزى حنفى در (ینابیع الموده)، ابن ماجه در (سنن)، طبرانى در (معجم کبیر)، ابن هیثمى در (مجمع الزواید) و سایر محدثین و دانشمندان اهل سنت روایت هاى ابوحمزه را نقل کرده اند. ما به عنوان نمونه فقط یک مورد از احادیث وى را در رابطه با فضیلت امام على(ع) و غیبت حضرت مهدى(عجل الله تعالى فرجه) از آن منابع نقل مى کنیم:

ابوحمزه ثمالى از سعیدبن جبیر و او از ابن عباس چنین نقل مى کند: «پیامبر بزرگوار اسلام فرمود: على بعد از من، امام امت است و قائم منتظر از نسل على است؛ همان کسى که زمین را پراز عدل و داد خواهد کرد، بعد از آن که از ظلم و جور پرخواهد شد. قسم به آن کسى که مرا به حق مبعوث فرمود ـ تا مردم را بشارت داده و از عذاب خدا بترسانم.ـ آنان که در امامت وى در زمان غیبت ثابت و استوار خواهند بود از (کبریت احمر) کمیاب تر هستند.

جابرابن عبدالله انصارى در این هنگام به پا خاست وعرض کرد: یارسول الله! مگر فرزند قائم تو غیبت خواهد داشت؟! پیامبر(ص) فرمود: بلى. قسم به پروردگارم! مطمئنا خداوند اهل ایمان را آزمایش خواهد کرد و در این آزمایش کفار هلاک خواهند شد. اى جابر! این غیبت طولانى یکى از اسرار الهى است و از نظر بندگان خداوند، آن سر مخفى است. مبادا در این امر شک کنى؛ زیرا شک و تردید در کارها و افعال پنهان و آشکار خداوند متعال، مساوى با کفر است.»(۱۲)

پدر  سه شهید

ابوحمزه پنج پسر صالح داشت. سه نفر از فرزندان او: نوح، منصور و حمزه همراه زید بن على بن الحسین(ع) قیام کردند و علیه حکومت جبار امویان در کوفه دست به شورش زدند. در این قیام شیعیان کوفه با زید بیعت کردند.

سه فرزند ابوحمزه از شاخص ترین چهره هاى آن قیام شمرده مى شدند. آن ها درکنار فرزند دلیر امام سجاد(ع) علیه ظلم مبارزه کردند. هنگامى که جنگ به اوج خود رسید و یاران زید بن على(ع) احساس ضعف و شکست کردند، بسیارى از آنان بیعت را شکسته و فرار کردند. فقط عده اندکى در اطراف زید باقى ماندند، که از جمله آنان نوح، منصور و حمزه؛ فرزندان ابوحمزه ثمالى بودند. آنان تا آخرین لحظه مقاومت کردند و تاپاى جان ایستادند و در کنار پسرشجاع و غیرتمند پیشواى چهارم(ع) بعد از فداکارىهاى بسیار، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

دو فرزند دیگر ابوحمزه: على و حسین در زمان امام کاظم(ع) زنده بودند. آن دو در ردیف محدثین و فقهاى شیعه قرار دارند و از امام ابوالحسن موسى الکاظم(ع) و سایر ائمه(علیهم السلام) احادیث و روایاتى نقل کرده اند.(۱۳)

تإلیفات و آثار

این محدث بلند پایه و فقیه نام آور شیعه در طول عمر با برکت خویش، آثار متعددى را به عرصه فرهنگ و دوستداران معارف شیعى عرضه کرده اند.

او احادیث بسیارى در موضوعات فقهى، تفسیرى و عرفانى و در زمینه هاى آداب معاشرت، حقوق، اقتصاد اسلامى، حج، اصول دین و… را از ائمه(علیهم السلام) نقل کرده است.

شاخص ترین آثار وى عبارت است از:

۱ـ تفسیر قرآن کریم: ابن ندیم در فهرست خویش از آن یاد کرده است. اخیرا این کتاب به شکلى زیبا، توسط یکى از محققین محترم به زیور طبع آراسته گشته است.

۲ـ کتاب (نوادر): موضوع آن حدیث است و حسن بن محبوب آن را از ابوحمزه نقل کرده است.

۳ـ کتاب (زهد)

۴ـ رساله (حقوق امام زین العابدین(ع)) که در کتاب هاى امالى و من لایحضره الفقیه آمده است.

۵ـ (دعاى ابوحمزه ثمالى) که داراى عبارت هاى عرفانى و ملکوتى و مورد توجه اهل نظر بوده و شرح هاى متعددى بر آن نوشته شده است.

۶ـ سایر ادعیه و زیارات که زینت بخش صفحات کتب ادعیه مى باشد.

آثار زرین ابوحمزه در کتاب ها و منابع مهم شیعه و سنى، در موضوعات گوناگون دیده مى شود.(۱۴)

اساتید و شاگردان

ابوحمزه ثمالى علاوه بر این که از مکتب پرفیض امام زین العابدین، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) استفاده برد؛ از محضر بزرگان صحابه و دانشمندان نامى عصر خویش نیز بهره مند شد که از جمله آن ها مى توان از جابرابن عبدالله انصارى، عبدالله بن حسن(ع)، سعیدبن جبیر و ابوبصیر نام برد. وى از آنان حدیث و تفسیر آموخته است.

او همچنین معارف اهل بیت(علیهم السلام) را به شمار فراوانى از فقیهان و سایر شیعیان دانش طلب و علم دوست آموخته است. نویسنده معجم رجال الحدیث بیش از چهل نفر را نام مى برد که در زمزه شاگردان ابوحمزه محسوب مى شوند.

حسن بن محبوب، محمدبن مسلم، معاویه بن عمار، صفوان جمال، حسن بن حمزه، هشام بن سالم، داودرقى ابوایوب، ابان بن عثمان، ابوسعید المکارى، ابن مسکان و حمادبن ابى طلحه بیاع السابرى از شاگردان ابوحمزه هستند. بعضى از شاگردان او از ارکان شیعه و از یاران نزدیک ائمه اطهار(علیهم السلام) محسوب مى شوند.

افول ستاره

ابوحمزه ثمالى بعد از عمرى ترویج مکتب والاى تشیع، در سال ۱۵۰ ه’ .ق درشهر کوفه رخ در نقاب خاک کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

ابن جان عاریت که به حافظ سپرد دوست

روزى رخش بینم و تسلیم وى کنم

بنابه گفته شیخ طوسى و نجاشى، ابوحمزه بعد از شهادت امام صادق(ع) (۱۴۸ ه’ .ق) و در زمان خلافت منصورعباسى، درسال ۱۵۰ ه’ .ق از دنیا رفت. اما از آنجا که ابن محبوب (متولد ۱۴۹ ه’ .ق) از وى احادیث زیادى رابلاواسطه نقل کرده است، به نظر مى رسد ابوحمزه تا آخرین سال هاى خلافت منصور (۱۵۸ه’ .ق) زنده بود؛ تا امکان داشته باشد که ابن محبوب بتواند در ده سالگى از او حدیث شنیده باشد. در هر صورت، در تاریخ وفات وى اختلاف است.(۱۵)

حسن ختام این مقاله چند حدیث نورانى است که ابوحمزه ثمالى راوى آن هاست.

بهترین مردم

امام زین العابدین(ع) فرمود:

«من عمل بما افترض الله علیه فهو من خیرالناس»(۱۶)؛ هرکس به واجبات الهى عمل کند، از بهترین مردم است.

پاداش شهید

امام صادق(ع) فرمود: «من ابتلى من المومنین ببلإ فصبر علیه کان له مثل اجر الف شهید»(۱۷)؛ هرکس از مومنین به بلائى گرفتار شود و برآن صبر کند، معادل پاداش هزار شهید را خواهد داشت.

زکات

حضرت محمد(ص) فرمود: «اذا منعت الزکاه منعت الارض برکاتها»(۱۸)؛ اگر مردم از دادن زکات خوددارى کنند، زمین هم برکات خود را از آنان منع خواهد کرد.

تبعیض نژادى ممنوع!

امام زین العابدین(ع) فرمود: «لاحسب لقرشى و لا عربى الا بتواضع، و لا کرم الا بتقوى، و لا عمل الا بنیه»(۱۹)؛

قرشى بودن و عربى بودن مایه افتخار نیست، مگر این که شخص متواضع باشد. نیکوکارى و سخاوتمندى ارزش ندارد، مگر این که بر اساس تقوا باشد. هیچ عملى مورد قبول درگاه الهى نیست؛ جز این که نیت خیر و خدایى همراه آن باشد.

ولایت

ابوحمزه ثمالى مى گوید: «روزى امام سجاد(ع) به ما فرمود: کدام سرزمین بهتر است؟ گفتیم: خدا، پیامبر و فرزند رسول الله بهتر مى داند. امام فرمود: بهترین مکان، بین رکن و مقام است. اگر مردى عمر حضرت نوح(ع) را داشته باشد؛ و (حداقل) ۹۵۰ سال عمر کند و روزها را روزه بگیرد و شب ها را در چنین مکان باعظمت نماز بخواند و به عبادت بپردازد، سپس در روز قیامت خداوند را ملاقات کند در حالى که به ولایت ما معتقد نباشد؛ این همه تلاش و زحمت و عبادت طاقت فرسا هیچ سودى برایش نخواهد داشت.»(۲۰)

پى نوشت:

۱ ـ اصول کافى، ج ۲، ص ۱۸۰٫

۲ ـ سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۴۰ و قاموس الرجال، ج۲، ص ۴۴۷٫

۳ ـ معجم الرجال الحدیث، ج ۴، ص ۲۹۴ و سفینه البحار، ماده حمز.

۴ ـ رجال کشى، ص ۳۳ و اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۹٫

۵ ـ معجم الرجال الحدیث، ج ۴، ص ۲۹۲٫

۶ ـ رجال نجاشى، ص ۸۳٫

۷ ـ الفهرست، شیخ طوسى، ص ۹۰ و رجال شیخ طوسى، ص ۱۱۰، ۱۲۹، ۱۷۴، ۳۳۳٫

۸ ـ الفهرست، ابن ندیم، ص ۵۹٫

۹ ـ التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۱۶۵٫

۱۰ – التهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۷٫

۱۱ ـ الامام الصادق، اسدحیدر، ج ۳، ص ۵۱۷٫

۱۲ ـ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۳۹۷٫

۱۳ ـ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۰ و نامه دانشوران، ج۱، ص ۵۰٫

۱۴ ـ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۴۵۹ و قاموس الرجال، ج ۲، ص ۴۴۴٫

۱۵ ـ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۹٫

۱۶ ـ الکافى، ج ۲، ص ۸۱٫

۱۷ ـ همان، ص ۹۲٫

۱۸ ـ وسایل الشیعه، ج ۹، ص ۲۶٫

۱۹ ـ همان، ج ۱، ص ۴۷٫

۲۰ ـ همان، ص ۱۲۲٫

منبع: پایگاه شبکه اطلاع رسانى شارح

عبدالکریم پاک نیا