اشاره:
ابن عساکر، از ابو بکر بن مزرفى، از حسین بن مهتدى، از عمر بن احمد، از احمد بن عبد الله بن احمد، از على بن سعید رقّى، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر ورّاق، از شهر بن حوشب از ابى هریره، نقل کرده که گفت: هر کس در روز هجدهم ذى حجّه روزه بگیرد، ثواب شصت ماه روزه بر او نوشته خواهد شد. و آن روز، روز غدیر خم است، زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست على بن ابى طالب(علیه السلام) را گرفت و فرمود: آیا من ولىّ مؤمنین نیستم؟ گفتند: آرى، اى رسول خدا! فرمود: هر که من مولاى اویم پس علىّ مولاى اوست. عمر بن خطاب گفت: مبارک باد، مبارک باد اى پسر ابو طالب! تو مولاى من و مولاى هر مسلمان شدى. آن گاه خداوند این آیه را نازل کرد: ( أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ…)
این حدیث مطابق رأى اهل سنت معتبر است، که در اینجا به بررسى سند آن مى پردازیم:
. «ابو بکر بن مزرفى» (م ۵۲۷)؛ «ابن جوزى» مى گوید: «من از او حدیث شنیدم، مردى ثبت، عالم و حسن العقیده بود.»(۱) و «ذهبى» نیز او را «ثقه و متقن» دانسته است.(۲)
. «ابو الحسین بن مهتدى»، (م ۴۶۵)؛ «خطیب بغدادى» او را «ثقه»، و «سمعانى» او را «ثقه حجّت» معرفى کرده اند.(۳)
. «عمر بن احمد»؛ او که همان «ابن شاهین» است (م ۳۸۵)، خطیب بغدادى و «ابن ماکولا» او را «ثقه امین»، و «دارقطنى» و «ابو الولید باجى» و «ازهرى» او را «ثقه»، و ذهبى او را «شیخ، صدوق، حافظ» معرفى کرده اند.(۴)
. «احمد بن عبدالله بن احمد»؛ وى معروف به ابن النیرى و از مشایخ «واقدى» محسوب مى شود.
. «ضمره بن ربیعه» (م ۲۰۲)؛ او از رجال «بخارى» در کتاب «الادب المفرد» و چهار صحیح دیگر از صحاح اهل سنّت است. عبد الله بن احمد از پدرش نقل کرده که او «صالح الحدیث» و از ثقات به حساب مى آید. «عثمان بن سعید دارمى»، از «یحیى بن معین» و «نسائى» توثیق او را نقل کرده، و «ابو حاتم» او را صالح، و «محمّد بن سعد» او را «ثقه، مأمون، خیّر» دانسته و گفته که افضل از او وجود ندارد.(۵)
. «عبد الله بن شوذب» (م ۱۵۶)؛ او از رجال ابى داوود و «ترمذى» و «نسائى» و «ابن ماجه» است. ذهبى مى گوید: جماعتى او را توثیق کرده اند،(۶) و «ابن حجر» او را «صدوق عابد» معرفى نموده است.(۷) و از «سفیان» نقل کرده که ابن شوذب از ثقات مشایخ ما به حساب مى آید. و ابن معین و «ابن عمار» و نسائى نیز او را «ثقه» معرفى کرده است. و «ابن جبّان» نیز او را در جمله ثقات به حساب آورده است.(۸)
. «مطر ورّاق» (م ۱۲۹)؛ او از رجال بخارى و رجال مسلم و چهار نفر دیگر از صاحبان صحاح است.(۹)
. «شهر بن حوشب» (م ۱۱۲)؛ او از رجال بخارى درکتاب «الادب المفرد» و «مسلم» و چهار نفر دیگر از صاحبان صحاح به حساب مى آید و همین معنا در توثیق او نزد اهل سنّت کافى است.(۱۰)
«ابن عساکر» این روایت را از طرق دیگرى نیز روایت کرده است(۱۱).(۱۲)
پی نوشت:
۱ . المنتظم، ج ۱۷، ص ۲۸۱٫
۲ . سیر اعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۲۴۱٫
۳ . سیر اعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۲۴۱٫
۴ . سیر اعلام النبلاء، ج ۱۶، ص ۴۳۱٫
۵ . تهذیب الکمال، ج ۱۳، ص ۳۱۹ و ۳۲۰٫
۶ . الکاشف، ج ۱، ص ۳۵۶٫
۷ . تقریب التهذیب، ج ۱، ص ۴۲۳٫
۸ . تهذیب التهذیب، ج ۵، ص ۲۵۵ . ۲۶۱٫
۹ . تهذیب الکمال، ج ۲۸، ص ۵۵۱؛ تقریب التهذیب، ج ۲، ص ۲۵۲٫
۱۰ . تهذیب الکمال، ج ۱۲، ص ۵۷۸؛ تقریب التهذیب، ج ۱، ص ۳۵۵٫
۱۱ . ترجمه امیر المؤمنین(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۲، ح ۵۷۵ و ۵۷۸ و ۵۸۵٫
۱۲ . على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات (۱)، ص ۲۶۷٫