ولادت

فقیه معظم، مرجع بزرگوار حضرت آیت‌ الله العظمی آقای حاج شیخ علی صافی گلپایگانی ـ طاب ثراه ـ یکی از شخصیت‌های درخشان عالم علم و فقاهت به شمار می‌آمد.

تحصیلات
فقید سعید در سال ۱۳۳۲ ق(۱۲۹۲ ش)، در گلپایگان، در بیت علم و فقاهت زاده شد. پدرش فقیه نام‌آور حضرت آیت‌الله آخوند ملامحمد جواد صافی(۱۲۸۷ ـ ۱۳۷۸ ق)، از شاگردان آیات عظام: حاج آقا نورالله اصفهانی، آقانجفی اصفهانی، شیخ محمد علی ثقه‌الاسلام،میرزا محمدهاشم چهارسوقی و جهانگیرخان قشقایی و از همدرسان آیت‌الله‌العظمی بروجردی و آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و صاحب آثار متعدد فقهی، اصولی، تاریخی، حدیثی، کلامی و ادبی است که شرح آن در این مختصر نمی‌گنجد(ر.ک به: ناصرالدین انصاری؛ اختران فقاهت؛ ج ۲، ص ۲۰۷ ـ ۲۲۲).
معظم‌له، پس از رشد و دوران نوجوانی، ادبیات و مقدمات را نزد والد بزرگوار و دایی‌اش آخوند ملا ابوالقاسم قطب آموخت و در ۱۳۴۹ ق رهسپار حوزه علمی قم شد و سطوح عالیه را نزد مرحوم علامه میرزا محمد همدانی فراگرفت و پس از آن به دروس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(حدود ۳ سال)، سیدمحمدتقی خوانساری(اصول) حاضر شد و در آن مجالس پربار علمی خوش درخشید و توانایی علمی‌اش جلوه‌گر شد. پس از آمدن آیت‌الله العظمی بروجردی به قم(۱۳۶۴ ق/ ۱۳۲۴ ش)، به مدت شانزده سال در درس فقه و اصول ایشان شرکت جُست و مُشار بالبنان و بحّاث درس معظم‌له و جزو اصحاب استفتای ایشان گردید که مرحوم استاد، هماره به دیدگاه‌های وی در درس و جلسات استفتا کمال توجه را داشت.
آیت‌الله بروجردی، به ایشان و برادر گرامی‌اش آیت‌الله العظمی حاج شیخ لطف‌الله صافی، چنان توجه ویژه‌ای داشت که حلّ برخی از مشکلات علمی و پاسخگویی و تحقیق بعضی از استفتائات را به ایشان وانهاد و این لطف و عنایت معظم‌له تاکنون زبانزد علمای حوزه علمیه قم است. آیت‌الله بهجت درباره‌ی ایشان فرموده بود: «ما از همان زمان آیت‌الله بروجردی ایشان را به فقاهت می‌شناختیم. او در آن زمان خود را نشان داد» و همین باعث شد تا مرحوم آیت‌الله بهجت، احتیاطات خویش را به ایشان ارجاع دهد و وصیت کرد نماز بر پیکرش را ـ در صورت امکان ـ ایشان بخواند(که به علت پیری و کهولت سن، میسر نشد) و کلیه‌ی اموال و وجوهات شرعیه در اختیار معظم‌له قرار گیرد.
آن مرحوم، با کوله‌باری از علم و دانش و فقاهت و زهد و تقوا، اسوه عمل بود. تحصیل، تدریس و تألیف، او را از خدمات دینی و اجتماعی باز نداشت. از اوانِ جوانی برای هدایت مردم به گلپایگان سفر می‌کرد و با اقامه جماعت و منبر و تفسیر قرآن، نسلی مؤمن و متدین در آن شهرستان تربیت نمود.
از دوران سیاه و تاریک رضاخان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و علیه توطئه ننگین کشف حجاب و دین‌زدایی رضاخان منبرهای متعدد رفت(در اسناد شهربانی ـ گلپایگان ـ به این مطلب اشاره شده و در مجموعه اسناد کشف حجاب به چاپ رسیده است). او روح دلیری و شجاعت و حق‌گویی را از پدر والامقامش به ارث برده بود؛ لذا در مقابل تمام کژی‌ها و ناراستی‌ها می‌ایستاد، امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و هماره با عوامل رژیم پهلوی در گلپایگان درگیر بود و آن شهر به خاطر وجودِ او و برادر بزرگوارش از توطئه‌های رژیم ستمشاهی برکنار بود و عمال استبداد نتوانستند در این شهر نقشه‌های شوم خویش را به اجرا گذارند. او در مسجد خویش، فریاد می‌زد و مردم را به معروف فرا می‌خواند و از بدی‌ها باز می‌داشت و در همین راستا در سال ۱۳۵۶ ش دستگیر و زندانی و تبعید شد و در دوران انقلاب اسلامی نیز در همراهی با امام، از هیچ کوششی دریغ نکرد و در زمان اقامت امام در فرانسه ـ نوفل لوشاتو ـ به نمایندگی از سوی آیت‌الله العظمی گلپایگانی به دیدار امام شتافت و مراتب علاقه و ارادت خود را به ایشان نمایاند.
او در قوه فقهی، ادبی و تاریخی زبانزد حوزه‌های علمیه بود. در میان مراجع تقلید معاصر، کسی به پایه او در قصیده و غزل‌سرایی نمی‌رسید و اغلب اشعارش در مدح ائمه معصومین علیهم‌السلام به ویژه حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج) بود که کتاب در انتظار وصال، مجموعه ۵۹ قصیده و مخمس و غزل به یاد امام زمان علیه‌السلام یکی از آثار ادبی اوست. او در عشق به ساحت مقدس امام مظلومان و سید شهیدان ابی عبد‌الله الحسین علیه‌السلام می‌سوخت و می‌گداخت و سالیان فراوان، در منزلش ـ شب‌های پنجشنبه ـ اقامه عزا می‌نمود و به ویژه از تحریفات تاریخ عاشورا برمی‌آشفت و از جایگاه یک فقیه دردآشنا و مسئول، پیوسته و تا حدّ امکان و توان با تلاش و علم و اجتهاد و آمر به معروف و ناهی از منکر بود که در حدود یک قرن عمر با برکت خویش، با مواعظ حسنه و اخلاق خوش و دانش فراوان خود، همگان را به راه راست هدایت نمود.
برادر بزرگوارش آیت‌الله العظمی حاج شیخ لطف‌الله صافی می‌نویسد: «ایشان نزدیک به یک قرن در خدمت به اسلام، تلاش در اعلای کلمه دین، امر به معروف و نهی از منکر و در یک کلمه، جامع نوکری خالص به آقایش حضرت بقیه‌الله مولانا المهدی ـ ارواح العالمین له الفداء ـ انجام وظیفه نمود. او در ذوق و ادب و فضایل مختلف و مخصوصاً تفسیر قرآن مجید و همه مقاماتی که شایسته‌ی چنان فقیهی باشد، تبحر داشت و تا پایان عمر مردم استفاده برد؛ همچنین در اصلاح امور و مبارزه با حرکت ضد اسلامی مقامات رضاخانی، مواضع محکم و کم‌نظیر داشت. شجاعت و صراحت لهجه و بی‌باکی از غیرخدا و زهد و قناعت و بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی و استقامت در امر دین در تاریخ زندگانی این فقیه فرزانه، همه دانستنی و عبرت و درس است. همه جا خدا را بر خلق برگزید و رضای احدی را بر رضای او مقدم نداشت و هیچ‌گاه از گفتن حق، ترس و واهمه‌ای به خود راه نمی‌داد؛ حتی بزرگان را موعظه و نصیحت می‌کرد و آنان نیز تذکرات او را مغتنم می‌شمردند. الحق فقدان چنین شخصیتی، ثلمه‌ای بزرگ برای فقاهت، مرجعیت وحوزه‌های علمیه است».
وی، بدون حاجب و نگهبان، در خانه‌اش به روی همگان باز بود و با چهره‌ای باز و گشاده، مردم شهر و روستا را می‌پذیرفت و با شور و احساسی مردم دوستانه، به دعاوی مردم رسیدگی می‌کرد و در موارد بسیار، خود از حاضران پذیرایی می‌نمود و در مقابل همگان برمی‌خاست و با احترام برخورد می‌کرد. تواضع و فروتنی، زهد و قناعت، صراحت لهجه و رک‌گویی، صداقت و صراحت توام با شجاعت از ویژگی‌هایش بود. طاب‌الله ثراه و جعل الجنه مثواه.
آثار آن فقیه بزرگ عبارتند از:
الف)آثار چاپی
۱٫ذخیره‌العقبی ـ شرح عروه الوثقی(۳۰ جلد، ۱۱ جلد چاپ شده «باب طهارت»)؛
۲٫ تبیان الصلاه ـ تقریرات بحث صلاه آیت‌الله بروجردی(۸ جلد)؛
۳٫ المحجه فی تقریرات الحجه ـ تقریرات بحث اصول آیت‌الله حجت(۲ جلد)؛
۴٫ الدلاله الی من له الولایه ـ در بحث ولایت فقیه؛
۵٫ راز دل(دیوان اشعار)؛
۶٫ در انتظار وصال(مجموعه اشعار ایشان درباره امام زمان)؛
۷٫ توضیح المسائل؛
۸٫ منتخب الاحکام؛
۹٫مناسک حج؛
۱۰٫ تاریخ تحول فقه شیعه(ترجمه و مقدمه محمد حسن توکل)؛
۱۱٫ المجدی ـ تقریرات درس وصیت آیت‌الله بروجردی.
ب)آثار غیرچاپی
۱۲٫ تقریرات درس فقه آیت‌الله بروجردی(ارث و غیر آن)؛
۱۳٫ تقریرات درس فقه آیت‌الله حجت(طهارت، بیع)؛
۱۴٫ اصول الفقه؛
۱۵٫ رساله‌های متعدد فقهی.

وفات
آن فقیه بزرگ، در ۹۶ سالگی، در روز دوشنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۸۸ ش (۱۸ محرم‌الحرام ۱۴۳۱ ق)، در گلپایگان بدرود زندگی گفت. با اعلام خبر وفاتش، در استان اصفهان سه روز عزای عمومی و در گلپایگان یک روز(سه شنبه) تعطیل عمومی اعلام شد و پیکر پاکش در آن روز با شرکت ده‌ها هزار نفر از علما و مردم استان اصفهان تشییع و پس از نماز برادر بزرگوارش آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی بر آن، در قبرستان قاضی زاهد(گلپایگان) به خاک سپرده شد .