آنکتیل دو پروّن از فضلاى فداکار فرانسوى و بنیانگذار ایران شناسى در جهان بوده، که در هفتم دسامبر ۱۷۳۱ در پاریس متولد شده و پس از هفتاد وچهار سال عمر پر حاصل در هفدهم ژانویه ۱۸۰۵ در همانجا بدرود حیات گفته است .

تحصیلات

آنکتیل دو پروّن پس از تحصیلات مقدماتى و متوسّطه در دانشگاه پاریس وارد شد، و در آنجا به فراگیرى زبانهاى شرقى علاقه مند گردید، و عشق به آنها وى را به مدرسه زبانهاى شرقى و کتابخانه شاهى کشید .

در مدرسه مزبور زبانهاى فارسى، عربى و عبرى را فراگرفت، اما بیشتر توجه او به کتابخانه مزبور بود .

از این رو به وسیله یکى از دوستانش به آن کتابخانه معرفى شد و مدیر آنجا نگهدارى نسخه هاى خطى را که از هند آورده شده بود به عهده وى واگذار کرد و او تمام آنها را مرتب کرد .

 آنکتیل در در مواقع فرصت که به بررسى آنها مى پرداخت، یک روز چند نسخه خطى از کتاب « زند » و « وند یداد» را در بین آنها دید، که مطالعه همین نسخه ها شوق رفتن به مشرق زمین را در او ایجاد کرد .

 با وجود اینکه نوجوان بود در راه افتخارات خود وارد گردید .

 بدین منظور ابتدا نزد یکى از کشیشان فرانسوى به نام « آبّه- بارتلمی» زبان سانسکریت را تا حدى فراگرفت، و با کمال اشتیاق براى تحصیل زبان مذهبى ایرانیان قدیم و مطالعه کتابهاى آنها آماده رفتن به هند گردید و منتظر فرصتى مناسب شد.

در سال ۱۷۵۵ هیأتى ماجراجو مى خواستند به هند بروند .

 آنکتیل فرصت را غنیمت شمرد و به نام یک سرباز در گروهان فرانسوى نام نویسى کرد، و بدون اینکه توشه اى همراه داشته باشد در حالى که از مال دنیا دو پیراهن و دو دستمال و یک جفت جوراب و یک کتاب مقدس و یک کتاب از آثار میشل دو مونتنى حکیم فرانسوى همراه داشت در هفتم فوریه ۱۷۵۵ در کشتى سوار شد، و به وسیله یکى از حامیان و مشوقانش توانست یک صندلى در کشتى براى نشستن خود نزدیک کاپیتان کشتى با یک حقوق مختصر براى خویش فراهم نماید.

 مدت نه ماه کشتى در راه بود و سرانجام در دهم اوت همان سال در بندر «پوندى شری» از مستعمرات فرانسه پهلو گرفت و آنکتیل با شوق فراوان پیاده شد .

 در اینجا وى تصمیم گرفت که بدواً زبان سانسکریت را بیاموزد تا بتواند کتابهاى مقدس زردشتیان را به فرانسه ترجمه کند .

 بدین منظور ابتدا با پارسیان هند آشنا شد و به راهنمایى آنان به سوى شاندرناگور عزیمت کرد تا زبان سانسکریت را از دانشمندان آنجا فرا بگیرد .

 ولى بیمار شدن از یک طرف و از طرف دیگر جنگ انگلیسها با سپاهیان فرانسوى بر سربنادر متصرفى دولت فرانسه او را از رفتن به آنجا نومید کرد.

 از این رو از راه خشکى با پاى پیاده و پیمودن یک هزار و دویست ( ۱۲۰۰) میل راه به بندر « پوندى شرى » باز گشت .

در این شهر اطلاعات زیادى درباره کتابهاى مقدس زردشتیان به دست آورد، و نظر به انکه عده اى از پارسیان مهاجر در «سورات» اقامت داشتند سوار کشتى شد تا به آنجا برود .

متاسّفانه کشتى در راه آسیب دید و ناگزیر شد که با پاى پیاده باقى راه را بپیماید . وقتى به آنجا رسید با پشتکارى عجیب اطلاعات وسیعى درباره زند و زبان پهلوى به دست آورد .

 و با رئیس پارسیان هند به نام « دستور داراب » که دانشمندى برجسته بود آشنا شد . دانشمند مزبور حاضر شد در قبال حمایت فرانسویان از وى زبان اوستا و پهلوى را را به دو پروّن بیاموزد .

 و حتى او را با رموز کتابهاى زردشت آشنا سازد . از این رو تعدادى از این گونه کتابها را که به زبان زند و پهلوى و سانسکریت بود در اختیار او گذارد .

 در آنجا آنکتیل دو پروّن زبان سانسکریت را آموخت و ضمناً موفق شد نسخه هاى خطى متعددى را به دست بیاورد و به ترجمه کردن آنها بپردازد، بخصوص کتاب « وندیداد ساده » را.

 در ضمن به رونوشت برداشتن ار روى نسخه هاى خطّى کمیاب پرداخت، تا بعدا به ترجمه آنها بپردازد . علاوه بر این بر اثر کاوش زیاد تعداد زیادى کتاب خطى به زبانهاى فارسى، عربى و ترکى تهیه کرد که با خود به پاریس برد .

 وقتى آنکتیل دو پروّن خود را داراى لوازم کافى دید در سال ۱۷۶۱ با یک صد و هشتاد نسخه خطى سوار کشتى شد و به اروپا بازگشت، تا آنها را به اطلاع جهان علم برساند .

 بدواً در لندن پیاده شد به منظور اینکه نسخه هاى خود را با نسخه هاى خطى زند و اوستایى که در کتابخانه بودلیان دانشگاه آکسفورد موجود بود مقابله کند، پس از این کار دوباره سوار کشتى شد و در ۱۷۶۲ در پاریس پیاده شد . بدین طریق نه سال مسافرتش طول کشید .

 در پاریس بلافاصله گزارش کارهاى خود را به اطلاع فرهنگستان علوم ادبى فرانسه رساند، که متأسفانه اعضاى آن روى موافق نشان ندادند .

 و وى به هر سو روى آورد با چهره هاى خصمانه رو به رو شد . و حتى جمعى از حامیان و مشوقانش هم ارزش تحقیقات او را انکار کردند .