مقدمه
در شماره قبل گفتیم که: یک خانواده منتظر، شکل تکامل یافته خانواده اسلامی و شیعی است که باید الگوی سایر خانوادههای اسلامی قرار گیرد. خانوادههای اسلامی ممکن است با آسیبهایی در حوزه مهدویت روبهرو شوند که به دو مورد آن، یعنی برداشتهای انحرافی از مفهوم غیبت و برداشت از مفهوم انتظار، پرداختیم. در این شماره به چند آسیب دیگر در این حوزه اشاره میکنیم:
آمیختگی نشانههای ظهور با شرائط ظهور
ظهور امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شرایط و نشانههایی دارد که از آنها به عنوان زمینههای ظهور و علائم آن یاد میشود. تفاوت این دو آن است که شرایط و زمینهها در تحقق ظهور تأثیر واقعی دارند، به گونهای که با فراهم شدن آنها ظهور امام اتفاق میافتد و بدون آنها ظهوری نخواهد بود؛ ولی علائم در وقوع ظهور نقشی ندارند، بلکه تنها نشانههایی هستند که به وسیله آنها میتوان به اصل ظهور و یا نزدیک شدن آن پی برد.
یکی از آسیبهای فکری در خانواده منتظر، خلط بین این دو مقوله است؛ یعنی خانواده منتظر دچار برداشت غلط میشوند و به جای فراهم نمودن شرایط و زمینههای ظهور، به دنبال پی گیری علائم ظهور میباشند که تنها جنبه اِعلام و معرفی دارند، در حالی که هر پدیدهای در جهان با فراهم آمدن شرایط و زمینههای آن به وجود میآید و بدون تحقق زمینهها امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود؛ یعنی باید شرایط را ایجاد کنیم تا مشروط بیاید؛ مانند فراهم نمودن شرایط لازم برای بدست آمدن محصول خوب.
قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ـ که بزرگترین حرکت جهانی است ـ پیرو همین قاعده است؛ یعنی نباید تصور شود که حرکت اصلاحی امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راه معجزه و بدون اسباب و عوامل مادی به سرانجام برسد؛ بلکه بر اساس تعالیم قرآن و پیشوایان معصوم، سنت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مسیر طبیعی و علل و اسباب عادی انجام گیرد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «خداوند امتناع دارد از این که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.»(۱)
این که ظهور حضرت پس از پر شدن دنیا از ظلم و جور اتفاق میافتد، ارتباط منطقی با عملکرد منتظران ندارد؛ زیرا مقصود از این احادیث آن است که ظهور وقتی است که همه جای دنیا پر از ظلم و جور شود؛ اما عکس این گزاره صحیح نیست و نمیتوان معتقد شد که راه تحقق ظهور حضرت، گسترش ظلم و جور است و بر این اساس بایستی با ترویج ظلم و فساد به استقبال ظهور شتافت
همچنین در روایتی شخصی به امام باقر(علیه السلام) عرض میکند: «میگویند زمانی که امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام میکند همه امور بر وفق مراد او خواهد بود و خونی ریخته نخواهد شد. حضرت فرمودند: هرگز چنین نیست! قسم به آن کس که جانم در دست اوست، اگر بنا بود برای کسی کارها خود به خود درست شود، همانا برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)چنین میشد.» (۲)
بنابراین خانواده منتظر باید زمینههای ظهور را بشناسد و در راه تحقق آن گام بردارد؛ زمینههایی همچون طرح و برنامه، اعتقاد به رهبری دینی، پرورش یاران شایسته که برخوردار از معرفت و اطاعت، عبادت و صلابت، جاننثاری و شهادتطلبی، شجاعت و دلیری، اتحاد و همدلی، زهد و پارسایی باشند، نه آنانی که وقت خود را صرف پیدا کردن تعدادی از حوادث کنند؛ مانند خروج سفیانی، خسف بیداء، خروج یمانی، صیحه آسمانی، دجّال، قتل نفس زکیه، که هیچ نقشی در وقوع ظهور ندارند؛ بنابراین بین شرایط و علائم ظهور، فرقهای زیادی وجود دارد.
زمینهسازی از راه گسترش ظلم و فساد
شبهه دیگر اینکه در روایات آمده است؛ «ظهور امام موعود با اصلاح جهان از فسادها و ظلمها همراه خواهد بود و پایان این تباهیها و نابهنجاریها به دست ایشان رقم خواهد خورد»(۴). این دسته اخبار سبب شده است تا برخی گمان برند قبل از ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر تلاش و کوششی نسبت به اصلاح امور و مقابله با ظلم و فساد بینتیجه بوده و از این رو نباید نسبت به اینگونه بیعدالتیها حساسیتی نشان داد. این بیتوجهی سبب شده تا این ذهنیت به وجود آید که منتظران ظهور امام(علیه السلام)، احساس کنند در برابر تباهیها و ناهنجاریهای پیش آمده در عصر غیبت و فتنههای آخرالزمان، وظیفهای ندارند و این روند تا آنجا ادامه یافته که شایعهای مبنی بر ترغیب به ترویج بدیها و زشتیها برای ایجاد زمینه ظهور موعود از سوی عدهای از افراد جاهل و منحرف شنیده شود.
این آسیب مربوط به اشتباهی است که میان واقعیات و وظیفهها رخ میدهد؛ در واقع، این که ظهور حضرت پس از پر شدن دنیا از ظلم و جور اتفاق میافتد، ارتباط منطقی با عملکرد منتظران ندارد؛ زیرا مقصود از این احادیث آن است که ظهور وقتی است که همه جای دنیا پر از ظلم و جور شود؛ اما عکس این گزاره صحیح نیست و نمیتوان معتقد شد که راه تحقق ظهور حضرت، گسترش ظلم و جور است و بر این اساس بایستی با ترویج ظلم و فساد به استقبال ظهور شتافت.
برای بررسی و توضیح این آسیب، باید میان علائم و شرایط ظهور تفکیک قائل شد. آنچه به وقوع ظهور میانجامد و برای آن به منزله شرط تلقی میگردد، با آنچه همراه آن رخ میدهد و نشانه هشدار و آگاهیبخشی در نظرگرفته شده، تفاوت است و از این رو نمیتوان با تکیه بر علائم یک پدیده، به وقوع قطعی آن دل بست؛ به عبارت بهتر باید گفت که پر شدن دنیا از ظلم و جور، جزو علائم و نشانههایی است که برای ظهور ذکر شده و ارتباطی با علت ظهور ندارد. به راستی، در صورت رضایت و مشارکت در ظلم و گناه، چه تفاوتی میان به اصطلاح منتظران و افراد آلوده به معاصی و مظالم وجود خواهد داشت؟ در این صورت، امام با افرادی که در سیاهیها و ظلمتهای عصر غیبت مشارکت جستهاند، چگونه برخوردی خواهد داشت؟
طرح مباحث غیرضروری
از جمله آسیبهایی که ممکن است جریان آموزشی و تربیتی خانواده مهدوی را تحت تأثیر قرار دهد، طرح مباحث و جزئیات غیرضروری و اصرار بر پیجویی آنهاست. به طور کلی از آنجا که گستره علوم و دانشها بسیار وسیع و عمر و ظرفیت آدمی محدود است، به حکم عقل باید تنها به مهمترین و مفیدترین علوم پرداخت و درصدد کسب آنها برآمد؛ از این رو دستهای از علوم و آگاهیها برای انسان مفید نبوده و اگرچه به کسب مجموعهای از دانستنیها میانجامد، اما در مقایسه با مسائل اصلی و کلی، پیگیری آنها نه تنها سودی نداشته که ممکن است سبب اتلاف وقت و آسیبزا باشد. در روایت آمده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مسجد شدند و مشاهده کردند که جماعتی گرد مردی جمع شدهاند. فرمودند: چه خبر است؟ گفتند: این شخص علامه است. پیامبر فرمود: منظور از علامه چیست؟ گفتند: داناترین مردم به دودمان عرب و حوادث ایشان و نیز به روزگار جاهلیت و اشعار عربی است. حضرت فرمودند: «اینها علمی است که نادانش را زیانی ندهد و عالمش را سودی نبخشد…»(۴) در روایت دیگر نیز آمده که رسول خدا از علم بیفایده (علم لاینفع) به خدا پناه بردهاند.(۵)
با غیبت آن وجود لطیف آسمانی، فترت و فاصلهای از حجت الهی به وجود آمد. این فاصله به دنبال خود حیرتزایی خواهد داشت و خانوادههای منتظر را در گرداب و سرگردانیها به بازی خواهد گرفت و تا سرحد تهاجم (فتنهها) خواهد کشاند؛ بهگونهای که انبوه فتنهها، او را به حصار خود در خواهد آورد و به بند خواهد کشید و تا او را به تاریکیها و «یأس» نکشاند، آرام نگیرد
این سخنان، اشاره به مباحثی دارد که پرداختن به آنها مانع از پرداختن به مسائل مهم و اساسی خواهد شد و از این رو به بروز آسیبهایی منتهی میشود؛ مسائلی که نه تنها ثمره عملی ندارد، بلکه پرداختن به آنها، اذهان خانواده منتظر را به مسائل غیرضروری و انحرافی هم میکشاند. برای نمونه، پرداختن به مباحثی چون مکانِ زندگی امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت، جزئیات مربوط به ازدواج و خانواده ایشان، اصرار بر ملاقات و دیدار امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این زمان و پیگیری جزئیات مربوط به سلاح و ادوات جنگی و شکل و شمایل یاران و دشمنان ایشان و مسائلی از این قبیل، فرهنگ انتظار را از روح اصلی خود ـ که بر اساس معرفت امام و اراده الهی در هدایت تاریخی بشر شکل گرفته ـ جدا میکند؛ حال آن که در هیچ روایتی از معصومان به شناخت این مسائل و اصرار در پرداختن به آنها اشاره نشده است و برعکس به لزوم کسب معرفت نسبت به امام و ارتقای بصیرت نسبت به فتنهها و شرایطی که در زمان غیبت به وجود آمده، تأکید شده است.
کوتاهی در ارتباط با علمای دین
با غیبت آن وجود لطیف آسمانی، فترت و فاصلهای از حجت الهی به وجود آمد. این فاصله به دنبال خود حیرتزایی خواهد داشت و خانوادههای منتظر را در گرداب و سرگردانیها به بازی خواهد گرفت و تا سرحد تهاجم (فتنهها) خواهد کشاند؛ بهگونهای که انبوه فتنهها، او را به حصار خود در خواهد آورد و به بند خواهد کشید و تا او را به تاریکیها و «یأس» نکشاند، آرام نگیرد.
خانوادهها باید با مشورت عالمان در عصر غیبت، ضمن کسب بصیرت و آگاهی، به روشنگریِ فرزندان خویش همت گمارند، قبل از آنکه منحرفانِ کژاندیش، دل و فکر آنها را بربایند. بدین سان، نظام راهبردی خانواده دینی در عصر غیبت، بر اساس تکلیف آنان شکل میگیرد. به تعبیر امام صادق(علیه السلام): «بادِرُوا أولادَکم بِالحَدیثِ قَبلَ أنُ یَسبِقکُم إلیهمِ المُرجِئه(۶)؛ بشتابید به سوی فرزندانتان، قبل از آن که گروه منحرف از شما پیشی بگیرند (و فرزندانتان را منحرف کنند).»
پینوشتها
۱- «یأبی الله الا ان یجری الامور باسبابها» شرح اصول کافی، ج ۳، ص ۱۷۸
۲- الغیبه نعمانی، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۸
۳- من لایحضرهالفقیه، ج ۴، ص ۱۷۷
۴- الکافی، ج ۱، ص ۳۳
۵- کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۸۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۷۰
۶- فروع کافی، ج ۴، ص ۴۷، روایت ۵
بخش مهدویت تبیان
منبع: مجله امان شماره ۴۰؛ سید محمد میرتبار