سوال :آیا آراستن قبور ائمه و همچنين مساجد شيعيان با تزئينات مختلف و طلا و نقره حرام است؟
پاسخ :براى رسيدن به پاسخى دقيق طى سه مرحله، به بحث پيرامون اين موضوع مى پردازيم:
- فرعى بودن مسأله
مسأله اى كه در اين شبهه مطرح شده، يعنى آراستن و تزيين قبور ائمه و مساجد ربطى به مسائل اعتقادى ندارد تا بتوان به خاطر پذيرش قول و حكمى فقهى بر كسى خرده گرفت، بلكه بحثى فرعى و فقهى است كه بزرگان و فقيهان هر مذهب بر طبق اصول و مبانى پذيرفته شده نزدشان، آن را استنباط مى نمايند، لذا اين مسأله در كتاب الصلاة و ديگر ابوب فقه مورد بحث قرار گرفته. به عنوان مثال بخارى در صحيح اش، شيبانى در جامع الصغير، ابن قدامه در الشرح الكبير و علماء شيعه هر كدام در كتاب الصلاة، در بحث مربوط به مساجد اين فرع را مطرح نموده اند و حرمت، كراهت يا جواز را براى آن اثبات نموده اند، پس اين بحث بايد در فقه مورد بررسى قرار گيرد و حرمت يا عدم حرمت آن به اثبات برسد.
- بررسى ديدگاه فريقين
اين ادعا كه تزيين و آراستن مساجد و مشاهد مشرّفه مطلقا كار حرامى است و نسبت اين فعل حرام به شيعيان، ادعا و نسبتى نادرست بوده و ناشى از جهل و بى اطلاعى است، پس لازم است اين مسأله از نظر فقهى و حكم تكليفى مورد بررسى قرار گيرد، لذا هر كدام از مشاهد مشرّفه و مساجد را به طور جداگانه مورد بررسى قرار مى دهيم.
الف) قبور ائمه (ع) و مشاهد مشرفه: تزيين و آراستن مشاهد مشرفه و قبور ائمه (ع) اگر چه با طلا و نقره هم باشد، هيچ حرمت و منع شرعى ندارد و در كتاب و سنت نبوى هم از حرمت يا كراهت اين كار سغنى به ميان نيامده است و چنين كارى صرفا به جهت تكريم و تعظيم و بزرگداشت مقام آنان و ابراز محبت و عشق نسبت به آنان است و اين همان كارى است كه رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) به عنوان اجر رسالت از مسلمانان تقاضا نموده است «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى[1]» اى پيامبر به آنان بگو كه در برابر انجام رسالت، هيچ اجر و مزدى از شما طلب نمى كنم مگر دوستى و محبت اهل بيتم. و در متون فريقين وارد شده كه مراد از «القربى» اهل بيت (ع) هستند[2]، لذا شيعيان، ساختن بناء بر قبور ائمه (ع) جهت تسهيل در امر زيارت زائران و تعظيم، آراستن، تزئين و تطهير آن را نوعى ابراز عشق و محبت و دوستى نسبت به اهل بيت و أداء اجر رسالت مى دانند.البته تنها دليلى كه به عنوان مانع از جواز تزيين مشاهد مشرفة مى تواند ذكر شود، اسراف است و چون تزيين به خاطر غرض عقلايى و معتدبه، يعنى تحسين و تعظيم شعائر و محبت نسبت به اهل بيت است از تحت عنوان اسراف خارج مى شود[3].
ب) مساجد: با مراجعه به متون فقهى فريقين، مشاهده مى كنيم كه تزيين مساجد از مسائلى است كه مورد بحث و بررسى قرار گرفته و در آن، اختلاف اقوال وجود دارد البته تزيين، مصاديق زيادى دارد، از جمله تزيين با طلا و نقره، رنگ زدن مساجد و… كه در ادامه به اختصار به بيان آن مى پردازيم:
- تزيين با طلا و نقره: در مذهب تشيع، اكثر قريب به اتفاق علماء، قائل به حرمت تزيين مساجد به اين صورت هستند، از جمله شيخ طوسى در مبسوط[4]، علامه حلى در ايضاح الفوائد[5]، محقق در شرايع[6]، شهيد ثانى در مسالك[7]. البته بعضى از معدود علمايى هم كه حرمت را قبول ندارند، قائل به كراهت هستند[8]، لذا مردم به تبعيت از بزرگان خود از تزيين مساجد به اين صورت خود دارى مى كنند و در مساجد آنان چنين چيزى مرسوم نيست.
اما در مذهب اهل سنت، اگر چه عباراتى در مذمت اين كار بيان شده از جمه اين كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «يأتى على أمتى زمان يتباهون بالمساجد» يعنى روزى مى آيد كه امت من مساجد را وسيله اى براى تفاخر خود قرار مى دهند[9] و از ابن عباس نقل شده كه: «لتزخرفنها كما زخرفت اليهود و النصارى[10]» شما مسلمانان مساجد خود را همچون يهود و نصارى زينت خواهيد داد، ولى در بين فقهاء آنان عده زيادى قائل به جواز اين كار شده اند، به عنوان نمونه، ابو حنيفه مى گويد: «تزيين و نقش مساجد با آب طلا اشكالى ندارد[11]»، همچنين شيبانى در «جامع الصغير[12]» و احمد العينى در «البنايه فى شرح الهداية[13]» قائل به جواز هستند و ابن قدامه در «الشرح الكبير[14]» قائل به كراهت شده است، و نقل شده، اولين كسى كه مساجد را به اين طريق تزيين مى كرده وليد بن عبدالملك مروان بوده و صحابة در مقابل اين كار سكوت مى كردند[15].
پس روشن شد كه اولا: نمى توان به طور مطلق، ادعاى حرمت كرد و ثانيا: خود اهل سنت در اين كار پيش قدم و قائل به جواز هستند.
- رنگ زدن مساجد: هيچ دليلى بر حرمت اين كار وجود ندارد و كسى قائل به عدم جواز، نشده است و از عبدالله بن عمر نقل شده: مسجدى كه در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ساخته شده بود، در زمان عثمان مورد بازسازى قرار گرفت به طورى كه ديوارها و ستون هاى آن منقوش و رنگ آميزى شده بود[16]. همچنين نقل شده كه عمر بن عبدالعزيز مسجدالنبى را منقش كرد و هيچ كسى او را از اين كار منع نكرد[17].
- تزئينات معمولى: به نظر نمى رسد كه آراستن و تزيين و طهارت و پاكيزگى مساجد درحدى كه منزلت و شرافت آن ايجاب مى كند، كار حرام و قبيحى باشد. خداوند مى فرمايد: «فى بيوت أذن الله أن ترفع…[18]» خانه هايى (مساجد) كه خداوند اذن فرموده كه رفيع و با عظمت ساخته شود. سيوطى در ذيل اين آيه نقل مى كند كه: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ما امر نموده كه در نزديكى خانه هاى خود مساجدى بسازيم و از صنايعى بديع در آن استفاده كنيم و آن را پاكيزه نگاه داريم[19]. همچنين ابن ابى حاتم از علماء قرن دوم هجرى در ذيل آيه «ترفع» را به معناى «تعظم» (تعظيم شود) گرفته و در تفسير آيه مى گويد: «اذن الله فى بنائها و رفعها و امر بعمارتها و تطهيرها[20]» يعنى خداوند اذن داده به ساختن مساجد و تعظيم و بزرگداشت آن و امر كرده به آبادانى و پاكيزه و طاهر نگاه داشتن آن. و ابن حجر عسقلانى از ابن منير نقل مى كند كه: «چون كه مردم خانه هاى خود را با عظمت و رفيع و محكم بناء مى كنند و آن را به شكل مطلوبى تزيين مى كنند، پس بايد چنين كارى در مساجد هم انجام شود تا اهانت و بى احترامى به آنها نباشد[21]».
- تعظيم شعائر اسلامى
يكى از وظائف مهم مسلمانان تعظيم و بزرگداشت و اهميت دادن به شعائر الهى و اسلامى است. خداوند مى فرمايد: «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب[22]» هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد; اين كار نشانه تقواى دل هاست. و در بين مسلمانان اعم از شيعه و سنى، اهميت دادن، محترم شمردن و عظمت و شكوه دادن به مساجد يكى از شعائر محسوب مى شود و به همين خاطر مسلمانان در تمام بلاد اسلامى، مساجد را به صورت مجلل و با شكوه و عظمت بنا مى كنند و هر كدام بر حسب فرهنگ، آداب، رسوم، و بافت اجتماعى و سنتى خود، از نقشه ها و معمارى هاى خاصى استفاده مى نمايند. شاهد بر اين مطلب مساجد رفيع، با عظمت و آراسته شده اى است كه در اكثر كشورهاى اسلامى به چشم مى خورد.
البته، چون در بين شيعيان، ائمه و اهلبيت پيامبر عليهم السلام از جايگاه و منزلت و مقام والايى برخوردارند، لذا قبور آنان به صورت رفيع و با شكوه و عظمت و مزين ساخته مى شود كه در واقع اين كار نوعى تعظيم و احترام و بزرگداشت مقام آنان محسوب مى شود، چنانچه در ديگر بلاد و ديگر اديان هم مرسوم است كه قبور و آرامگاه شخصيت هاى سياسى و مذهبى خود را مجلل و با شكوه مى سازند و يا در مكان هاى خاص و ويژه اى آنان را دفن مى كنند كه اين كار به جهت تجليل و بزرگداشت مقام آنان است.
پی نوشت :
[1]ـ شورى/23.
[2]ـ معجم كبير طبرانى، دار احياء التراث العربى، 1404، ج3، ص47 و تفسير فخر رازى، دار احياء التراث العربى، ج27، ص166 و هيثمى، مجمع الزوائد، دار الكتب العربى، چاپ سوم، ج7، ص103.
[3]ـ شيخ محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، دار الكتب الاسلاميه، ج14، ص90.
[4]ـ شيخ طوسى، مبسوط، مكتبة المرتضويه، چاپ سوم، ج1، ص160، كتاب الصلاة.
[5]ـ يوسف بن مطهر حلى، ايضاح الفوائد، اسماعيليان، ج1، ص93، كتاب الصلاة.
[6]ـ محقق حلى، شرايع الاسلام، مؤسسه معارف اسلامى، ج1، ص152، كتاب الصلاة.
[7]ـ شهيد ثانى، مسالك الافهام، مؤسسه معارف اسلامى، ج1، ص327.
[8]ـ شهيد اول، (محمد بن مكى عاملى، مؤسسه نشر اسلامى، ج1، ص278) كتاب الصلاة.
[9]ـ مسند ابى يعلى، احمد بن على بن المثنى التميمى، دارالمأمون للتراث، ج5، ص200.
[10]ـ صحيح بخارى، دار احياء التراث العربى، ج1، ص120، و سنن بيهقى، دار المعرفة، ج2، ص439.
[11]ـ تفسير قرطبى، دار الكتاب العربى، ج12، ص266، ذيل آيه 36 نور.
[12]ـ شيبانى، جامع الصغير، عالم الكتب، ص 121.
[13]ـ احمد العينى، البنايه، دار الفكر، ج2، ص562، كتاب الصلاة.
[14]ـ ابن قدامه، الشرح الكبير، دار الفكر، ج1، ص208.
[15]ـ ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، دار المعرفة، بيروت، ج1، ص540.
[16]ـ صحيح بخارى، همان، ص121. و سنن بيهقى، همان، ص438.
[17]ـ تفسير قرطبى، همان.
[18]ـ نور/36.
[19]ـ سيوطى، الدر المنشور، دار الفكر، بيروت، چاپ اول، 1403، ج6، ص203.
[20]ـ ابن ابى حاتم، تفسير القرآن العظيم، مكتبة العصرية، بيروت، ج8، ص2605.
[21]ـ فتح البارى، همان.
[22]ـ حج/32.