آداب و فقه

مباحث فقهی ـ آدابی، عهده‌دار تنظیم ظاهر زندگی و لایه بیرونی زندگی فرد است، صورت‌بندی لایه ظاهر زندگی بر اساس مبانی و اصول معنوی اسلام سبک زندگی اسلامی را پدید می‌آورد، الگوی زندگی دینی چهره عینی، تفصیلی و جامع دستورات دینی است که این چهره معمولاً رغبت بیشتری بر می‌انگیزد و با پذیرش بیشتری در جامعه مواجه می‌شود، از این رو در تبلیغ دین نیز می‌توان از این رویکرد استفاده کرد.

آداب اسلامی در علم فقه و علم اخلاق منعکس شده است، علم فقه علاوه بر بیان واجبات و محرمات،‌ بیان مستحبات و مکروهات را نیز بر عهده دارد و به آداب هم پرداخته است، اخلاق نیز بسیاری از آداب را در خود دارد، البته انتظار می‌رود آداب به تناسب گسترش زندگی ما در این زمان، توسعه یابد و کلیات اخلاقی به صورت دستورالعمل‌های کاربردی درآید و به چگونگی تجسد خارجی آنان خصوصا در عصر جدید تصریح شود، مثلا چگونگی تحقق خارجی زهد، سخاوت، احسان، مردانگی و شفقت را در دنیای جدید باید معلوم کرد.

موانع تأدب و عوامل ادب‌گریزی؛ چرا در اسلام حجم وسیعی به آداب مربوط می‌شود

مراعات آداب، با وجود فواید فراوانش با موانعی هم روبرو است:

کسانی به جهت عدم توجه به آثار مهم پایبندی به آداب از التزام به آن طفره می‌روند، این ادب‌گریزی به جهت پرهیز از صورت‌های کلیشه‌ای و حاصل کهنه پنداشتن یا دست و پا گیر شمردن این قبیل تقیدات است، گمان می‌شود که این التزام با آزادی عمل و خلاقیت انسان منافات دارد و ثمره‌ای جز زندگی کردن در حصار سلیقه دیگران و دست برداشتن از پسند و ذائقه خویش ندارد.

اما باید دانست که تقید به آداب، نازله اخلاق و جلوه ظاهری یا صورت بیرونی آن است و به جهت تأثیر و تأثر متقابل میان ظاهر و باطن، امتداد طبیعی اخلاق به شمار می‌رود، شاید به همین خاطر است که در نظام ارزشی اسلام حجم وسیعی از آموزه‌ها به آداب مربوط است. از طریق تقید به آداب و قالب‌بندی رفتار مسیر تربیت بسیار کوتاه و هموار می‌شود، نقش ادب در تربیت چنان است که از تربیت به تأدیب نام برده شده است.

غیر منطقی بودن برخی از آداب در برخی جوامع و نیازمندی آن به اصلاح نیز، مانع دیگری در التزام به آداب است، این مانع به ویژگی حق‌جویی انسان باز‌ می‌گردد که تا صحت و استحکام مطلبی برایش اثبات نشود، به آن تن نمی‌دهد، این مخالفت نه تنها مذموم نیست که پسندیده هم هست.

یکی دیگر از این موانع، عدم آشنایی با آداب و کم و کیف آن‌ها است. شناخت آدابِ عمل، شرط لازم و مقدمه التزام به آن است. عدم درک درست از معنا و کارکردهای مثبت آداب نیز به این موضوع ملحق می‌شود.

همچنین یکی از موانع تأدب، بی‌حوصلگی و راحت‌طلبی است؛ انسان تمایل ندارد به محدودیت‌هایی که مراعات آداب برای او ایجاد می‌کند تن دهد، دل‌بستگی و اشتغال به مشتهیات بیهوده و بازدارنده نیز در همین راستا قرار می‌گیرد.

تعریف سبک زندگی؛ رابطه سبک زندگی با آداب

سبک زندگی(۱) نظام‌واره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد (یا خانواده یا جامعه)‌ با هویت خاص اختصاص دارد، این نظام‌واره هندسه کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد (یا خانواده‌ها و جوامع)‌ را از هم متمایز می‌سازد.

سبک زندگی را می‌توان مجموعه‌ای کم و بیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد دانست که نه فقط نیازهای جاری او را برآورده می‌سازد، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خویش بر می‌گزیند، در برابر دیگران مجسّم می‌سازد.

سبک زندگی کاملاً قابل مشاهده یا قابل استنتاج از مشاهده است، اگر بخواهیم رابطه سبک زندگی را با آداب بیان کنیم، باید بگوییم هیئت ترکیبی آداب، یعنی رفتارهای ساده و جلوه‌های ظاهری ما وقتی به صورت یکپارچه در نظر گرفته می‌شود، سبک زندگی ما را رقم می‌زند.

مصرف ما، معاشرت ما، لباس پوشیدن ما، حرف زدن ما، تفریح ما، دکوراسیون منزل ما و… در یک بسته کامل سبک زندگی ما است، این جلوه‌های رفتاری بروز خارجی شخصیت ما در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزش‌ها و علاقه‌های ما است و ترکیب آن‌ها ترکیب شخصیت ما را نشان می‌دهد.

سبک زندگی شامل نظام ارتباطی، ‌نظام معیشتی، تفریح و شیوه‌های گذران اوقات فراغت، الگوی خرید و مصرف،‌ توجه به مد، جلوه‌های عینی شأن و منزلت، استفاده از محصولات تکنولوژیک، نحوه استفاده از صنایع فرهنگی، نقاط تمرکز علاقه‌مندی در فرهنگ مانند دین، خانواده، میهن، هنر و ورزش،… می‌شود.(۲)

معنای سبک زندگی مدرن

فهرست رفتارها، نوع چینش آن‌ها، نحوه تخصیص وقت، ضریب‌ها و تاکیدها و… از جمله متغیرهایی هستند که در شکل‌گیری سبک زندگی دخیل‌اند؛ مثلاً سبک زندگی ثروتمندان و اشراف؛ سبک زندگی نظامی‌ها و کشاورزها، سبک زندگی آمریکایی، چینی، ایرانی، سبک زندگی متدینان یا حزب اللهی‌ها از لحاظ این متغیرها متفاوت است. (۳)

سبک زندگی شکل مدرن گروه‌بندی‌های اجتماعی و منبع هویت انسان است و مانند طبقه یا قومیت به انسان معنی یا حس هویت می‌دهد. مثلا برای فرد مهم است که مانند فلان شخصیت زندگی کند، دیوار خانه‌اش را فلان رنگ کند، یا نوع خاصی تفریح داشته باشد.

ویژگی‌های سبک زندگی؛ سبک زندگی چگونه حاصل می‌شود! در چه زمانی انسان بدون سبک زندگی است

برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی، ویژگی‌های آن را بر می‌شماریم:

نخست: سبک زندگی، ترکیبی از صورت (سبک) و معنا (زندگی) است، رفتاری برآمده از باورها و پسندها و مبتنی بر دیدگاهی مصرح و آگاهانه یا غیر مصرح و نیمه خودآگاه در فلسفه حیات است، اینکه شخص زندگی خاصی را آرزو می‌کند یا زندگی خاصی را به مسخره می‌گیرد و شدیداً نقد می‌کند، می‌گوید «زندگی یعنی این!»، «خوش به حال فلانی!» نشان دهنده نظام ارزشی او است و در انتخاب سبک زندگی بسیار تأثیرگذار است. سبک زندگی را نمی‌توان از باورها و ارزش‌ها بریده دانست، ظواهر زندگی حاصل آن باورها و پسندها است.

دوم: مجموعه عناصر زندگی وقتی به سبک زندگی تبدیل می‌شوند که به نصاب انسجام و همبستگی رسیده و هم‌خوانی و تناسب داشته باشند، ملغمه‌ای از چندین نوع منطق و مدل، سبک زندگی نیست. مثلا نظام ارتباطی باید با نظام معیشتی، نظام اعتقادی، نظام فرهنگی و نظام مصرف تناسب داشته باشد، این تناسب باید مقداری پایدار بماند، انسجام موقتی که تحت تأثیر جوّ اجتماعی به سرعت از بین رود، سبک زندگی را پدید نمی‌آورد، مثلاً نوجوانی که هنوز شاکله‌ هویت فکری، فرهنگی، اجتماعی‌اش شکل نگرفته و رفتارهای متنوعی دارد، دارای سبک زندگی نشده است.

سوم: در پدید آمدن سبک زندگی اکثر عناصر، اختیاری است. اگر فردی در یک اردوگاه کار اجباری یا در اسارت و تحت فشار بیرونی، به زیستی تن دهد، سبک زندگی ندارد. سبک زندگی باید انتخاب شود و شخص فعالانه در تعریف و چینش و معماری آن بر اساس نظام اعتقادی و ارزش‌هایش مشارکت داشته باشد. البته رسانه‌ها دائما تصویرهای جدید سبک زندگی را منتشر می‌کنند و ذهن‌ها و دل‌ها را برای انتخاب آن برمی‌انگیزند.

در بیشتر مواقع شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی مشترک می‌شوند، گروه‌های اجتماعی معمولاً یک نوع سبک زندگی دارند.

چهارم: سبک زندگی قابل ایجاد و قابل تغییر است؛ زیرا نوعی انتخاب شخصی و آیین فردی است. نوعی طراحی است که می‌توان آن را نقد کرد و می‌توان آن را در انداخت، گرچه شرایط اجتماعی ممکن است تغییر و تحول در سبک زندگی را بسیار دشوار گرداند.

پنجم: جز در دوران کودکی که هنوز شخصیتی شکل نگرفته است، انسان بدون آداب یا سبک زندگی تصور ندارد، در حقیقت هیچ کس بی‌ادب نیست؛ همان گونه که بی‌تربیت، بی‌فرهنگ و بی‌شخصیت نیست؛ زیرا انسان اگر تحت تأدیب صحیح قرار نگیرد بی‌ادب نمی‌شود؛ بدادب، بد‌تربیت و بدشخصیت می‌شود.

ما اگر در زندگی تعینی را با اراده و اختیار خود انتخاب نکنیم، ناخودآگاه در قالب‌های تعین یافته محیط قرار می‌گیریم، بنابراین چه خوب است که آگاهانه و از سر اختیار صورت زندگی خود را تعیین کنیم و اجازه ندهیم شرایط محیطی رنگ شخصیت ما را عوض کند.

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها

۱- Life Style، این اصطلاح که برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده می‌شود، ابتدا در حوزه علوم اجتماعی توسط وبلن ۱۸۵۷ – ۱۹۲۹ زیمل ۱۸۵۸ – ۱۹۱۸ و وبر ۱۸۶۴-۱۹۲۰ خلق شده و بسط یافت، آلفرد آدلر ۱۸۷۵ – ۱۹۳۷ این مفهوم را در فضای روانشناسی خلق کرد.

۲-دین و سبک زندگی، محمد سعید مهدوی کنی، تهران: دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷٫ صفحات ۴۶ – ۷۸٫

۳-برخی گفته‌اند؛ الگوی مصرف قابل مشاهده‌ترین و بهترین شاخص سبک زندگی است و قادر است بیشترین ارتباط را میان افراد و موقعیت اجتماعی وی برقرار سازد و از این منظر اهمیت تحلیلی بیشتری دارد (ر.ک: بنت، اندی، فرهنگ و زندگی روزمره. ترجمه: لیلا جوافشانی – حسن چاوشیان، تهران، نشر اختران، چاپ اول، ۱۳۸۶، صفحه۹۷)، اما باید دانست تحلیل سبک زندگی به بررسی الگوهای مصرف مادی یا فرهنگی محدود نمی‌شود، زندگی عناصری بیش از مصرف را نیز در بردارد، گرچه مصرف، قابل مشاهده‌ترین و ملموس‌ترین رفتار انسان جدید است.