داستانهای خانواده

تربیت دینی فرزند

در زمان حیات امام موسی کاظم(علیه السلام)، جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند تا در امور و مسائل دینی، پرسشهایی را از آن حضرت بپرسند. به منزل آن حضرت شرفیاب شدند؛ اما امام کاظم(علیه السلام) در سفر بود و هنوز مراجعت نفرموده بود. از طرفی آنها نیز امکان توقف نداشتند و باید، به سفر خود ادامه می‌دادند. بنابراین پرسش‌های خود…

ماجرای ازدواج مرحوم مولی محمد صالح مازندرانی(ره)

مولی محمد صالح مازندرانی(ره) که از خانواده ی تهی دستی بود، از مازندران به اصفهان سفر کرد و تحصیلات خود را در این شهر آغاز کرد. بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی، به درس علّامه محمّد تقی مجلسی(متوفی ۱۰۷۰ قمری) راه یافت. در مجلسِ درسِ علّامه چنان ترقّی کرد که همتای علمای بزرگ شد و در اندک زمانی، بر اغلب آن‌ها فا…

لباس عروسی

در یک روز پاییزی، روپوش کم رنگ و کهنه‌اش را به تن کرد و از منزل خارج شد. نزدیکی‌های مسجد که رسید، فضا را عطر آگین یافت، چهره‌ها را شاد و خندان دید. پرندگان را بیش از روزهای دیگر در پرواز دید. احساس کرد بادی که می‌وزد، به نسیم بهاران می‌ماند و درختان، طراوت بهار را دارند. باران نرم و آرام بر زمین می‌نشیند تا…

گام نخست در تنبیه اصولی کودک

خانواده‌ای از دست فرزند شرورشان کلافه شده بودند. بی‌ادبی فرزند خردسال، پدر و همه اهل منزل را رنج می‌داد. بیرون از منزل نیز کسی از آزار و اذیت او آسایش نداشت. پدر نیز هر بار او را به باد کتک می‌گرفت، به امید این که بر اثر تنبیه، دست از کارهای زشت بردارد؛ اما فایده‌ای نداشت. روزی دست فرزند خود را گرفت…

پاداش اطاعت از شوهر

مردى از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من از مسافرت بر نگشته‌ام، تو نباید از خانه بیرون بروى! پس از آن که آن مرد به مسافرت رفت، به زن خبر رسید که پدرش بیمار است. پس کسى را نزد پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) فرستاد و پیغام داد که: شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا از سفر برنگشته،…

بی‌خود عصبانی می‌شوی!

علامه حسن زاده آملی(مدظله العالی) نقل می‌کنند: در تعطیلات تابستان به آمل رفتم. به منظور استراحت، خوابیده بودم که ناگهان با سر و ضدای بچه‌ها از خواب پریدم و از این کارشان ناراحت و غضبناک شده و به آنان تندی کردم. اما در همان دم، از کار خود پشیمان شده و اندوهگین شدم. چنان گریه کردم که نتوانستم غذا بخورم. ب…

بهترین نام براى دختر

از سـکـونـى روایت شده است که بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم، در حالى که خسته و غمگین بودم. ایشان رو به من کرد و فرمود: اى سکونى! علت غم و ناراحتى تو چیست؟! عرض کردم: خداوند به من فرزندى داده است که دختر است!! حضرت فرمودند: اى سکونى! سنگینى او بر روى زمین است و روزى او با خداوند. او بدون این…

بوسیدن دست به خاطر خدمت به مادر

خاطره همسر سردار شهید مصطفی چمران: یک هفته بود که مادرم را در بیمارستان بستری کردیم. مصطفی به من سفارش کرد که "شما بالای سر مادرتان بمانید و حتی شبها رهایش نکنید." من هم این کار را کردم. وقتی حال مادر بهتر شد و از بیمارستان ترخیص شد، به خانه آمدیم و من، دو روز دیگر هم پیش او ماندم. یادم هست روزی …

بنده است یا آزاد؟!

صدای ساز و آواز بلند بود. هر کس که از نزدیک آن خانه می‌گذشت، می‌توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبر است! بساط عیش و نوش و می‌گساری پهن بود و جام «می» بود که پیاپی نوشیده می‌شد. کنیزک خدمتکار، درون خانه را جاروب زد و خاکروبه ها را از خانه بیرون آورد تا در کناری بریزد. در همین لحظه امام موسی کاظم(علیه الس…

بانوی بد اخلاق!

در عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، بانوی مسلمانی زندگی می‌کرد که همواره روزه می‌گرفت و به نماز اهمیّت بسیار می‌داد. حتی شب را با عبادت و مناجات به سر می‌برد، ولی در معاشرت با مردم، بداخلاق بود و با زبان خود، همسایگانش را می‌آزرد. شخصی به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض ک…

احترام همیشگی به همسر

همسر سردار شهید عباس کریمی در مورد صفات اخلاقی آن شهید می‌گوید: تواضع و فروتنی عباس، باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می‌شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده‌اید! …

ایمان و اخلاق

پسرعمه - دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو هم رزم شباهت داشتیم تا فامیل. زمستان ۵۶ بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم، تب و تاب انقلاب بود، خیلی بهم برخورد. یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین، او بود که با اصرار و خواندن آیات و روایات، سعی در متقاعد کردنم داشت؛ …

ایراد بنی‌اسرائیلی!

از امام رضا(علیه السلام) نقل شده: مردی از بنی اسرائیل، یکی از بستگان خود را کشت و جسد او را بر سر راه مردی از بهترین فرزندان قبیله بنی اسرائیل گذاشت. سپس به خونخواهی او برآمد. کسی از آنها متهم شد که قاتل اوست. در نتیجه غوغای برخاست. برای حل این مشکل محضر حضرت موسی(علیه السلام) آمدند تا حق را آشکار سازد. حضرت…

از حرف تا عمل

در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، طفلى بسیار خرما مى‌خورد. هر چه او را نصیحت مى‌کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد، فایده نداشت. مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیاورد تا او را نصیحت کند. وقتى او را به حضور پیامبر آورد، از آن حضرت خواست تا به طفل بف…

ارزش احترام به پدر و مادر

یکى از اصحاب امام صادق(علیه السلام) به نام عمار بن حیان مى‌گوید: فرزندم اسماعیل نام دارد و نسبت به من خوش رفتارى مى‌کند، به حضور امام صادق(علیه السلام) رفتم ، گفتم: پسرم، اسماعیل نسبت به من خوشرفتار است. فرمود: من، او (اسماعیل) را دوست داشتم، اینک (به خاطر این که نسبت به پدرش، خوش رفتارى مى‌کند) دوستى م…

ادرار کردن کودک روی پای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

روش برخورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مواقعی که کودک خردسالی را براى دعا یا نامگذارى به حضور آن حضرت مى‏‌آوردند، حضرت براى احترام بستگانش، او را با آغوش باز می‌گرفت و در دامن خود می‌گذارد. گاهى اتفاق مى‌‏افتاد که کودک در دامن پیامبر ادرار می‌کرد. کسانى که ناظر بودند به کودک تندى می‌کردند، ت…