داستانهای خانواده

دوری از تجملات و زر و زیور دنیا

امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: اسماء بنت عمیس حکایت کرده است: روزی امیرالمؤمنین علیّ(علیه السلام) در یکی از جنگ‌ها، غنیمتی به دست آورد و گردنبندی برای همسرش فاطمه(علیها السلام) خریداری کرد و به عنوان هدیّه تحویل او داد و حضرت آن را به گردن آویخت. روز بعد، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به منزل ای…

ماجرای حضرت سلیمان و بلقیس

حضرت سلیمان(علیه السلام) با تمام حشمت و شکوه و قدرت بی‎نظیر بر جهان حکومت می‎کرد. پایتخت او بیت المقدس در شام بود. خداوند نیروهای عظیم و امکانات بسیار در اختیار او قرار داده بود،‌تا آن جا که رعد و برق و جن و انس و همه پرندگان و چرندگان و حیوانات دیگر تحت فرمان او بودند. و او زبان همه آنها را می‎دانست. …

به کودکان، قرآن بیاموزید

زمانی که«فرزدق»[۱] در دوران کودکی، همراه پدرش به حضور امام علی(علیه السّلام) رسید، امام از پدرش سؤال کرد: «این پسر کیست؟» جواب داد: «او فرزند من است و همام نام دارد.» پدر فرزدق در ادامه سخنش گفت: «شعر و کلام عرب را آن چنان به او آموختم که مهارت کامل در این فن دارد.» آن مرد انتظار داشت که فرزندش مورد …

طلب فرزند فقط از خدا

در شصت کیلومتری یزد در روستای مهرجرد، مرد پاکدل و پرهیزگاری به نام محمّدجعفر زندگی می‌کرد. او چون نیاکان خود، به کار کشاورزی اشتغال داشت و از همین راه امرار معاش می‌کرد. محمّد جعفر پس از آن که جوانی برومند گشت، از همان روستا همسری انتخاب کرد و زندگی تازه‌ای را آغاز نمود و با اشتیاق به انتظار فرزندی نشست. ا…

ضرورت رعایت حجاب

امّ سلمه یکی از همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گوید: در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. یکی از همسرانش بنام میمونه نیز آنجا بود. در این هنگام «ابن امّ مکتوم» که نابینا بود به حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به من و میمونه فرمود: اح…

اثر توکل به خدا در کودک

وقتى حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سه ساله بود، روزى به دایه‌اش حلیمه گفت: مادر! روزها برادرانم کجا مى‌روند؟ مادر پاسخ داد: عزیزم! آنها گوسفندان را جهت چرا، به صحرا مى‌برند. حضرت فرمود: مادر! چرا مرا با خود به صحرا نمى‌برند؟ مادر گفت: آیا مایلى همراه آنان به صحرا بروى؟ حضرت فرمود:…

ازدواجی به پیشنهاد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

مرد سیاه پوست، کوتاه قامت و زشت رویی به نام «جویبر» که هیچکس از حسب و نسب و زادگاه او اطلاعی نداشت، به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و با اشتیاق و علاقه کامل، از حضرتش تقاضا کرد، اسلام را بر او عرضه فرماید. با گذشت اندک زمانی، جویبر در پیشگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) …

نزد پدرت بازگرد!

مرد کارگرى در نجف اشرف، پدر پیرى داشت. در خدمتگذارى به او، هیچ گونه کوتاهى نمى‌کرد، تا آنجا که به منظور قضای حاجت پدر، آفتابه می‌آورد و منتظر مى‌ماند تا بیاید و او را به اتاق برساند. او همیشه در خدمت پدر بود، جز شب‌هاى چهارشنبه که به مسجد سهله مى‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده دا…

هدیه امام خمینی(ره)

خاطره همسر شهید فتح الله ژیان پناه: سفره عقدمان با همه سفره‌ها فرق داشت. به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان می‌داد، به هزاران شگونی که آینه شمعدان می‌خواست داشته باشد، می‌ارزید. برای مراسم هم، برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله نگذاشت بارش کنی…

مرگ داماد قبل از عروسی!

سبط الشیخ نقل کرده‌اند که: یکی از شیوخ عرب که رییس قبیله اطراف بغداد بود تصمیم می‌گیرد برای ازدواج پسرش، دختری از بستگانش را خواستگاری نمایند. رسم آنها چنین بود که در یک شب، مجلس عقد و زفاف را انجام می‌دادند. در شب معین وسایل پذیرایی و اطعام و جشن را مهیا نمودند، و مرجع تقلید عرب حاج شیخ مهدی خالصی(…

سفارش به ساده‌زیستی

استاد شهید مرتضی مطهری(ره) می‌فرماید: «آقای بهبهانی دو پسر داشتند: یکی به نام «آقا محمد علی» و دیگری «آقا محمد اسماعیل». روزی دید عروسش (همسر محمد اسماعیل) لباس‌های فاخر و گران قیمتی پوشیده است. به پسرش اعتراض کرد که چرا برای همسرت این نوع لباس‌ها را می‌خری؟ پسر در جواب می‌گوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زین…

امام خمینی(ره) و کمک به خانواده

اهل خانه، بگو مگو می‌کردند. همین طور شوخی و جدی سر ظرف شستن، آن روز یکی به دو می‌کردند. یکی می‌گفت: «خسته‌ام! امروز خیلی خسته‌ام! این دفعه تو ظرف‌ها را بشوی!». آن یکی جواب می‌داد: «اگر تو خسته‌ای من هم خسته‌ام، نوبت خودت است، خودت باید ظرف‌ها را بشویی!». به هر حال این بگو مگوها، برنده‌ای نداشت و بدون نتی…

دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جهت شفای حضرت زهرا(سلام الله علیها)

حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) بیمار شده بود. رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) که براى دیدار او آمده بود فرمود: زهراى من! حالت چطور است؟ چرا غمگین هستى؟ فاطمه زهرا(علیهاالسلام) عرض کرد: پدر! کسالت دارم. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا به چیزى میل دارى؟ فاطمه(علیهاالسلام) عرض کرد: به انگور میل د…

تبعیض ناروا

سال‌ها از بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته بود. هنوز افکار دوران جاهلیت و تبعیض بین فرزندان وجود داشت. روزی مردى عرب، براى انجام دادن کارى، دست دو فرزندش را گرفت و شرفیاب محضر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شد. هنگامى که نشسته بود، یکى از فرزندان خود را در آغوش گرفت، به او محبت کرد…

محبت بیشتر به دختر

در سیره علامه طباطبایی(ره) آمده است که ایشان به دخترانشان بیشتر احترام می‌گذاشتند و می‌فرمودند: «به اینها باید محبت بیشتری شود، تا در زندگی آینده با نشاط باشند و بتوانند همسری خوب و مادری شایسته باشند». همسرش عقیده داشت که دختر باید در خانه کار کند اما علامه(ره) می‌فرمودند: «به آنها فشار نیاور، آنها اکنون …

ولادت شیخ صدوق به دعای امام زمان(عج)

عمر با برکت علی بن بابویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می‌گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می‌داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت فرماید. از این رو به حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متوسل شد و طی نامه‌ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص آن حضرت بود تقاضای دعا کرد تا به برکت دعای…